شهردار زن در بلوچستان

شما سالهای تحصیل خود را در تهران گذراندید، در کدام منطقه ساکن بودید؟ آیا فکر میکردید که روزی بتوانید، مسوولیت شهرداری شهر خودتان را برعهده بگیرید؟
شما سالهای تحصیل خود را در تهران گذراندید، در کدام منطقه ساکن بودید؟ آیا فکر میکردید که روزی بتوانید، مسوولیت شهرداری شهر خودتان را برعهده بگیرید؟مدعیان حمایت از «مهتاب نوروزی» چتر حمایتی خود را گستردهتر کنند
«مدعيان حمايت از مهتاب نوروزي ـ سوزندوز برجستهي بلوچ ـ اگر راست ميگويند، دیگر زنان سوزندوز سيستان و بلوچستان را دریابند.»
مهدي سجادي اناری، مستندسازي كه فيلم «دوچ بلوچ» را با نگاهي به زندگي مهتاب نوروزي، سوزندوز بلوچ ساخته و به گفتهي خودش، از سال 1385 پيگير پروندهي بيمه این هنرمند بوده است، تأكيد كرد: بیمهی مهتاب نوروزي جدا از شاغلان صنایع دستی بود، چون خارج از سيستم معاونت صنايع دستي سیستان و بلوچستان پيگيري شد و به نتيجه رسيد.
او در واكنش به اظهارات معاون صنايع دستي استان سيستان و بلوچستان كه گفته بود، مهتاب نوروزي، تنها زن سوزندوزي استان بود كه شديدا از او حمايت میشد و برايش مستمري و كمك بلاعوض در نظر گرفته شده و بيمهاش هم چهار سال پيش درست شده بود، به خبرنگار سرويس صنايع دستي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: بايد از معاون صنايع دستي استان سيستان و بلوچستان پرسيد كه چرا در حمايت از زنان سوزندوز این استان تبعيض قائل شدهاند و اصلا تعريفشان از حمايت چيست؟
سجادی اناری در ادامه از مصائب پيگيري پروندهي بيمهي مهتاب نوروزي سخن گفت و بيان كرد:

دانی برچی من گلون من وابو دیست که بهارگاهن من هور رمگون هور کلموک
لیکو زنو یاهوگ سیسوگو چاهی وشاطور منه توار کنن که پایا بهار یهته
بهار یهته من هم که ای سردی زمستان وتون تل پتو پهته باورو نکه شنوکوکی
شیطانی کوپی که سر لاپون ای واب جاهو زت دیستون دنیا کلی بهارگاهنت به
بهار سلامی کفت جوابونی دادت من دور دوارت راه ندهی من گو بله .بیا
گفتی رفیقانت دعوت ندهی خبرش ندهی که من یهتوگون .من گو آیا که مثل من
واب نهنت آیا ماها منتظر ته بوتگنت بله بدار تواریش کنو اچه بدار دنیا
دنیای اینترنتنت حبرش دهون هور گل وشادان ببنت عزیزجان بهار یهته گل
وشادن ببه وت چوک وخانواده فنوچ ما شمی چم انتظارنت ای جدیدن سال بر شما
وشمی خانواده مبارکباد
امان الله تمنده رو
هفته گذشته با خبر شدم حاج میرزا نیک محمد شه بخش اولین عکاس و خبرنگار استان در بستر بیماری است .نیم ساعتی به دیدنش رفتم و او را در حالی که از شدت بیماری به شدت ضعیف شده و سرم به او وصل بود ملاقات کردم.میرزا نیک محمد اولین فردی است که در رژیم گذشته پس از بازگشت از تهران که برای کار و آموزش عکاسی رفته بود در زاهدان اقدام به راه اندازی مغازه عکاسی کرد و هنر عکاسی را به استان اورد. گرچه راه اندازی عکاسی توسط او با مخالفت برخی متعصبین مذهبی همراه بود اما او را از کارش که به آن عشق می ورزید باز نداشت و ضمن موفقیت در کارش توانست جوایز متعددی از جمله جایزه اول عکس ایران را از آن خود کند.وی همزمان با عکاسی٬ کار خبرنگاری برای روزنامه اطلاعات را انجام می داد.در واقعه شورش یا قیام دادشاه او تنها خبرنگاری بود که اخبار دست اول را به تهران ارسال می کرد و هنگام کشته شدن دادشاه نیز تصاویر معروف جنازه دادشاه و برادرش را به مطبوعات کشور ارسال کرد.
وی به عنوان شاهد ماجرا و منبع دست اول در بسیاری از مستندهای تاریخی٬پایان نامه های دانشجویی و کتب تاریخی حضور داشته است .حاج نیک محمد همچنین به عنوان معتمد و ریش سفید طایفه شه بخش در حل و فصل بسیاری از مشکلات مردمی نقش داشته و همیشه به عنوان فردی خوش فکر و صاحب نظر در حل درگیری های طایفه ای و اختلافات بین دولت و طوایف در رژیم گذشته حضور داشته است.فرزندان او اغلب دارای تحصیلات عالیه هستند.یکی از فرزندانش در سالهای پیش از انقلاب لیسانس علوم سیاسی از داشگاه تهران گرفته و کارمند وزارت کشور شد که چند سال پیش با مسوولیت مدیر کلی دفتر ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات استانداری سیستان و بلوچستان بازنشسته شد.فرزند دیگر او فوق لیسانس تاریخ داشته و فرهنگی است.یکی از دخترانش که اولین زن تحصیلکرده طایفه شه بخش و بلوچهای زاهدان می باشد به همراه خانواده اش در کانادا زندگی کرده و فعالیت فرهنگی و آموزشی دارد.
سال ۸۳ که توفیق زیارت خانه خدا را داشتم با حاج نیک محمد در یک کاروان بودیم و در آن سفر او را انسانی وارسته٬بسیار با تجربه و نوع دوست شناختم.او همانجا دست از عشقش به عکاسی بر نمیداشت و هرگاه فراغتی به دست می داد مشغول عکاسی و فیلم برداری میشد و از خاطرات زیبایش برایم می گفت.در دیدارهای دیگری که با او داشتم از سفرش به کشور مصر و ربوده شدن هواپیمایی که در آن بود و بازدیدش از موزه مصر می گفت و از ختم به خیر درگیری بزرگی در سالهای پیش از انقلاب در استان که با وساطت او انجام شد و اسدا... علم وزیر دربار شاه به نام خود ثبت کرد .
حین عیادتم از حاج نیک محمد صحبت از پایان یافتن ویرایش و آماده چاپ شدن کتابش شد و او می گفت که کتابش نقل تحولات چند دهه گذشته سیستان وبلوچستان است که در آن از وقایع و ماجراهای مختلف استان به طور کاملا مستند سخن گفته شده است.او می گفت اسم کتابش را"بلوچی که از تهران آمد" انتخاب کرده است که اشاره دارد به بازگشت او از تهران و گشایش مغازه عکاسی در زاهدان و وقایع پی از آن.من نیز با اشاره به تاریخی و مستند بودن کتاب پیشنهاد نام" تاریخ تحولات معاصر سیستان و بلوچستان "را دادم .به طور حتم کتاب میرزا نیک محمد یکی از مستند ترین کتابهای مربوط به دوران معاصر سیستان و بلوچستان خواهد بود که نام او را برای همیشه جاوید خواهد کرد.ضمن انتظار برای مشاهده و مطالعه کتاب حاج نیک محمد شه بخش برای او که می تواند الگویی شخصیتی و کاری برای همه ما باشد آرزوی صحت و سلامتی دارم و از خوانندگان این مطلب برای بهبود و سلامتی این شخصیت فرهنگی استان طلب دعا می کنم.
۲۰ دسامبر - مرکز کامپیوتر دانشگاه علیگر -هندوستان-ساعت ۲۰ و ۱۴ دقیقه
لیلا بنی اسدی-سردبیر هفته نامه عیاران
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران همانطور كه در سالهاي سخت دفاع مقدس كه ايران عزيز با حمايت قدرتهاي بزرگ منطقهاي و فرا منطقهاي مورد تجاوز رژيم بعث عراق قرار داشت؛مومنانه و دلاورمردانه ايستادند ايثارگري كردند و در دفاع از كيان دين و ميهن حماسهها آفريدند تا استقلال ايران و ايراني در جهان جاودانه بماند امروز نيز نيروي سپاه هر جا كه انقلاب اسلامي نياز داشته باشد حضور خواهد داشت چه در صحنه جنگ نرم،سخت و يا عرصه سازندگي در كمك به دولت...
ورود سپاه به عرصه سازندگي بر اساس اصل 147 قانون اساسي است كه در آن صراحتاً به نيروهاي مسلح اجازه داده تا در زمان صلح از امكانات خود براي آباداني و محروميت زدايي در كشور و كمك به دولت استفاده كنند و سپاه هم بر اساس قانون، حركت به سوي آباداني و پيشرفت كشور را در اولويت كار خود قرار داده است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تا كنون طرحهايي خوبي را براي محروميتزدايي در سيستان و بلوچستان شروع كرده است كه از جمله عملياتي شدن پروژه گازرساني از عسلويه به ايرانشهر، راه آهن چابهار -زاهدان -مشهد و همچنين اجراي طرح هاي عمراني ديگر مثل احداث جاده و راههاي روستايي، مدرسه سازي، گلخانه، ساخت خانههاي بهداشت و برپايي بيمارستانهاي صحرايي .
اما اينها همه كافي نيست. حال كه راهبرد و سياست سپاه ورود به عرصه سازندگي در كمك به دولت است انتظار داريم در اين استان با توجه به عمق محروميت زياد،موقعيت جغرافيايي در همجواري با كشورهاي افغانستان و پاكستان و مشكلات امنيتي ناشي از اين همجواري و همچنين داشتن پتانسيلهاي متعدد معدني،كشاورزي،منطقه آزاد و مرز، طرحهاي مهم عمراني و اقتصادي به منظور تامين امنيت و رفع محروميت زدايي به معناي واقعي كلمه اجرا ييشود....
چرا سيستان و بلوچستان، برزيل دوم نشد
ليلي بني اسدي
با وجود دستور مقام معظم رهبري؛ و مصوبه دولت مبني بر واردات دام توسط استان سيستان و بلوچستان از كشورهاي همسايه و تنظيم بازار مصرف و نقش بي بديلي كه اين مصوبه مي توانست در اشتغال و سرمايه گذاري استان داشته باشد اما متاسفانه اين مصوبه مهم با وجود فراهم بودن شرايط، بخوبي اجرايي نشدهاست و واژه< برزيل دوم> براي سيستان و بلوچستان در لابه لاي كاغذها خاك ميخورد و ركود اقتصادي در بازار دام و كشتارگاهها ي استان را به بهانه بيماري <تب برفكي> رقم زدند. ظاهراً كشتار در كارخانهاي در پاكستان با مسووليت گروهي خاص انجام و به بازار كشور تزريق ميشود. حال سوال اساسي اين است اگر تب برفكي وجود دارد پس چطور همين دام در پاكستان كشتار و به كشور وارد ميشود؟ چرا مردم استان نبايد از اين مزيت بهرهمند بشوند؛ مگر همين جوانان ما در ارگانهاي امنيتي استان نيستند كه در صف مقدم مبارزه با اشرار و قاچاقچيان مواد مخدر هراز چندگاهي خبر شهادتشان را ميشنويم،چرافقط بايستي از مرز مصيبتهايش گريبانگير مردم اين استان باشد؟.
آنچه در اين وجيزه بدان اشاره شد تنها بخش كوچكي از واقعيتهاي پنهاني است كه متاسفانه صنعت دام، كشتارگاهها و بسته بنديهاي گوشت استان را به ركود كشانده است.صنعتي كه جمعيت زيادي نان خورازاين محل به نفع عده اي خاص بيكار شدند...
مهدی سجادی را مدتی است که می شناسم.چندین ماه قبل به دفترم آمد و از تصمیمش برای ساخت مستندی متفاوت از بلوچستان برایم سخن گفت.می گفت می خواهد از جوانان موفق بلوچ در زمینه های مختلف که کمتر شناخته شده اند مستندی تهیه کند برای یکی از شبکه های تلویزیونی داخلی.من را هم برای یکی از اپیزودهای مستندش انتخاب کرده بود.اما از آنجایی که خود را نه جوان و نه موفق می دانستم او را به دوستان دیگری حواله دادم و تعدادی از جوانان موفق را به او معرفی کردم و او کارش را آغاز کرد.سفری به شهرهای جنوب استان کرد و فیلمش را نیز تهیه کرد و اکنون کار تدوین و آماده سازی آن به پایان رسیده و مجوز پخش را نیز گرفته است با این تفاوت که به جای یکی از شبکه های داخلی از شبکه پرس تی وی که کانال خبری و انگلیسی زبان کشور است پخش می شود.من هنوز مانند شما مستند متفاوت او را ندیده ام اما به نظرم کار موفقی از آب در آمده است.چون هم سجادی را آدم با اراده ای دیدم و هم سابقه او را در معرفی و احقاق حقوق مردم بلوچ میدانم.این نکته را نیز بگویم که مهدی در پیگیری دریافت حق بیمه و بازنشستگی "سوزن دوز معروف بلوچ استاد مهتاب نوروزی" تلاش زیادی کرد و به موفقیت رسید به طوری که تلاش او جای تقدیر دارد.
ضمن آرزوی موفقیت برای این فیلمساز جوان٬ آگهی پخش مستند متفاوت او را به اطلاع خوانندگان وبلاگ می رسانم و از دوستان می خواهم هم نظر خود را در این باره اعلام و هم اطلاع رسانی لازم از زمان پخش برنامه او به دیگر دوستان انجام دهند.
· نگاهی متفاوت به جامعه امروز بلوچستان
· روایت نسل جوان قوم بلوچ در مجموعه مستند 6 قسمتی
"FROM BALUCHESTAN"
کارگردانان: مهدی سجادی اناری/ ابوذر حیدری
تهیه کننده: امیر مهدی پوروزیری از شبکه جهانی PRESS TV
از تاریخ 19تا24 DECEMBER 2011
برابر با 28 آذر ماه تا 3 دی ماه 1390
ساعت پخش:
|
|
پخش اصلی |
بازپخش 1 |
بازپخش 2 |
بازپخش 3 |
باز پخش 4 |
|
تهران |
05:00 |
10:00 |
16:00 |
22:00 |
02:00 |
|
لندن |
00:30 |
05:30 |
11:30 |
17:30 |
21:30 |
|
برلین/ رم |
01:30 |
06:30 |
12:30 |
18:30 |
22:30 |
|
استکهلم/آمستردام |
01:30 |
06:30 |
12:30 |
18:30 |
22:30 |
|
وین/ پاریس |
01:30 |
06:30 |
12:30 |
18:30 |
22:30 |
|
برن |
01:30 |
06:30 |
12:30 |
18:30 |
22:30 |
|
هلسینکی |
02:30 |
07:30 |
13:30 |
19:30 |
23:30 |
|
دبی |
04:30 |
09:30 |
15:30 |
21:30 |
01:30 |
|
اسلام اباد/کراچی |
05:30 |
10:30 |
16:30 |
22:30 |
02:30 |
|
دهلی نو |
06:00 |
11:00 |
17:00 |
23:00 |
03:00 |
|
کوالالامپور |
08:30 |
13:30 |
19:30 |
01:30 |
05:30 |
|
ملبورن /سیدنی |
10:30 |
15:30 |
21:30 |
03:30 |
07:30 |
برای اطلاع بیشتر از زمان پخش در سایر کشور ها به نشانی اینترنتی زیر مراجعه کنید
http://presstv.com/schedule.html
لطفا نقد و نظر خود درباره این مجموعه مستند را به FROMBALUCHESTAN@GMAIL.COM
ایمیل نمایید
در پی انتشار مطلب "نوجوانان بلوچ چگونه حقارت را تجربه می کنند"٬خوانندگان وبلاگ چه از طریق کامنت و چه از طریق ایمیل نظرات مختلفی ارائه کردند .یکی از دوستان مطلبی نوشته و خواستار انتشار آن شده است که ضمن تشکر از ایشان و بدلیل اینکه می تواند مکمل مقاله قبل باشد در اینجا آورده می شود.دوستان دیگر نیز می توانند نظرات خود را در مورد این مقاله نیز بیان کنند.
با سلام و درود فراوان
مقاله زیرین را من پس از خواندن مقاله شما که در باره وضعیت اسفبار کودکان بلوچ نوشته بودید ،نوشتم و برای شما ارسال میدارم اگر صلاح دانستید آنرا منتشر کنید
متشکرم-میربلوچ
در مقاله "نوجوانان بلوچ چگونه حقارت را تجربه مي كنند " فقط به بخش اندکی از وضعیت کودکان بلوچ که فقط شامل پسران میشد، نویسنده مشاهدات عینی خود را نگاشته بود در حالیکه شنیدن این گونه فجایع دردناک است اما هر یک از این کودکان بیشتر کسانی هستند که توانسته اند بسیاری از گرفتاریها ، رنج و عذابهایی را پشت سر بگذارند تا بتوانند این زندگی رقت بار را ادامه دهند. بسیارند کودکانی که بعلت ضعف های فیزیکی یا دماغی و رفتارهای ظالمانه اطرافیان ، جامعه و کارفرمایان جان خود را از دست میدهند و کسی از سرنوشت آنها خبری ندارد. پنجاه درصد کودکان بلوچ که دختر هستند بعلت مذهبی بودن جامعه و فرهنگ سنتی بمراتب وضعیتی بسیار دردناک تر از پسران دارند. کودکان دختر بلوچ بعلت دختربودنشان این امکان را هم ندارند که برای کار و زنده ماندن از خانه خارج شوند و دست به هرکاری بزنند. در سخت ترین شرایط زندگی باید بسوزند وبسازند و حق هیچگونه شکایت و اعتراضی را ندارند. پشتیبانی هم در جامعه وجود ندارد که حامی آنها باشد. پیشرفت هر جامعه ای را اول با وضعیت و حقوق زنان در آن جامعه می سنجند. زنان بلوچ از پایین ترین حقوق انسانی در خانواده و جامعه برخوردار هستند. وظیفه زنان بلوچ خدمت و فرمانبرداری از شوهر و پرورش بچه است . تحصیل برای دختران در خانواده های کم درآمد بسیار مشکل است به همان نسبت که سطح سواد زنان پایین تر است زاد و ولد فرزندان بیشتر است. بعلت تحقیر، فقر ،تنگدستی و بیکاری مردان بلوچ بیشتر عصبی و عقده ای میشوند. این مردان تنها جایی که میتوانند عقده های خود را خالی کنند زنان و فرزندانشان بخصوص دختران هستند که در فرهنگ مردسالار باید تابع امر و نهی پدر، برادر یا شوهر باشند. بعلت شرایط سخت زندگی سالانه صدها زن و دختر خودسوزی می کنند یا کشته میشوند که این خبرها بعلت حفظ آبروی خانواده پخش نمیشود. از این جهت میتوان گفت که فرهنگ بلوچی در زمینه حقوق زنان یکی از عقب مانده ترین فرهنگهای جوامع در منطقه است.اکنون اگر ما به دنبال علت ها بگردیم میتوانیم به بسیاری عوامل مثلا" افراد،خانواده، روشنفکران جامعه، سازمان ها ،سرمایه داران و حتی دولت و ... نام ببریم اما محکوم کردن این عوامل مشکل کودکان بلوچ را حل نخواهد کرد. به نظر من کودکان ما و حتی خانواده ها خود قربانیان این جامعه هستند. اگر سرمایه داران بلوچ ، سرمایه گذاری نمیکنند بعلت نبودن تضمین سیستم سالم برای سرمایه گذاران است . نمایندگان بلوچ از شهامت نمایندگی تهی هستند . اعتماد به نفس آنها بقدری پایین است که حتی قادر به اعاده حقوق نمایندگی خود نیستند چه رسد به حقوق مردم.
اکثر این نمایندگان در همان شغلی که دارند بیشتر برای مردم مثمر ثمر هستند تا رفتن به مجلس. مدیران و فرمانداران بلوچ بایستی از آسایش و رفاه مردم در شهرها و حوزه مدیریت خود تعریف و تمجید کنند تا به درجات بالاتر برسند.برای رهایی کودکان بلوچ از این معضلات چند عامل مهم موثر هستند اول آموزش کودکان زیر 18 سال و آشنایی آنان با حقوق فردی و اجتماعی که دارند دوم خانواده نقش مهمی در تامین مایحتاج و امکانات پیشرفت کودکان را دارد که بهترین راه تحصیل و آموزش دختران و مادران است. اگر مادر از تحصیل و اعتماد به نفس کافی برخوردارباشد میتواند فرزندان کمتر ولی با اعتماد به نفس تحویل جامعه بدهد. کارکردن در خارج از محیط خانه برای مادران خیلی مهم است تا بتواند با ارتباط تنگاتنگ با ارتباط و افکار عمومی باشد. سوم انجوها و سازمانی های غیر دولتی حمایت از کودکان به ویژه کودکان معلول و بی سرپرست است. خیرین با کمک روشنفکران جامعه میتوانند در این زمینه دست بکار شوند و با بنیاد سازمان های غیر انتفاعی در کمک کردن به کودکان کوشا باشند. عامل آخری دولت است که باید در تامین و نظارت وسایل رفاه و پیشرفت کودکان بر حسب وظیفه ای که دارد انجام وظیفه کند. به نظر میرسد که دولت بعلت گرفتاریهایی که دارد قادر نیست که خدمات مکفی برای کودکان انجام دهد. پس این کار می ماند بر عهده مردم بلوچ که خود به فکر آیندسازان جامعه خود باشند و گر نه این سیکل معیوب همچنان ادامه خواهد داشت. حالا پرسش این است که آیا جامعه ما از نظر مدنیت در این سطح رسیده است که بتواند کاری جمعی را بعهده بگیرد و نشان دهد که ما هم استحقاق یک جامعه مدنی را داریم.البته باید متذکر شد که رسیدن به یک جامعه مدنی کار ساده ای نیست و بهای سنگینی طلب می کند. آیا پیدا میشوند کسانی که داوطلب پرداخت بهای سنگین باشند. اشتباه نشود منظورم آن جامعه مدنی نیست که آمریکایی ها با حمله به عراق و افغانستان و ایجاد هزاران انجوها و سازمان های خیریه با میلیون ها دلار سرمایه برای کودکان و زنان افعانستان و عراق به ارمغان آورده اند که با تاسیس این موسسات نه تنها وضع بهتر نشده است بلکه بدتر از قبل هم شده است.
( نگاهي به كودكان كار بلوچ)
امان الله تمنده رو
هفته گذشته براي ارائه درخواست ويزاي تحصيلي از كنسولگري هندوستان در هرمزگان ، سفري ازايرانشهر به بندرعباس داشتم.داخل اتوبوس پر بود از كارگراني كه پس از تعطيلات دو روزه تاسوا و عاشورا به محل كارهايشان در مناطق جنوبي كشور باز مي گشتند.اتوبوس ساعت سه و نيم صبح به مقصد رسيد و من تا رسيدن صبح و وقت نماز در قهوه خانه اي در محوطه ترمينال براي گريز ار سرما مشغول نوشيدن استكان چايي شدم .در همين حين متوجه كودكان ده ، دوازده ساله و نوجوانان بلوچي شدم كه در ترمينال و اطراف قهوه خانه پرسه ميزدند.اغلب آنان چهره هايي نحيف و تكيده و صورتهاي آفتاب سوخته داشتند.اغلبشان لباسهاي چروكيده و مندرس به تن و دمپايي هاي كهنه و زهوار در رفته به پا داشتند.
به راستي آنهمه كودك و نوجوان بلوچ در آن سحرگاه سرد پاييزي با يك لا پيراهن وشلوار در ترمينال مسافربري بزرگترين بندر تجاري ايران منتظر رسيدن صبح و رفتن به كجا بودند؟
قطعا در آن شهر غريب و بندر شلوغ و پر همهمه ، هيچ كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان يا اردوگاه تفريحي يا كلاس كنكوري منتظر خوش آمدگويي به آنان نبود. هيچ مركز پرورش نخبگان يا المپيادي با استعداد ترين كودكان ايران زمين ( به نقل از سازمان يونيسف) را به "بندر گمبرون" دعوت نكرده بود.كودكان بلوچ براي كارگري و بيگاري كشيدن نه شركت در جشنواره و المپياد به مناطق جنوبي كشور كوچ كرده بودند.
طبق شنيده ها و ديده ها هم اكنون چندين هزار كودك و نوجوان بلوچ بدون دريافت حق بيمه و داشتن مكان اقامت مناسب و اغلب در مشاغل طاقت فرسا مانند كارگر ساختماني ، جاشوگري( كه حتي ديگر مردان بومي جنوبي طاقت آنرا ندارند !)،حمالي بر روي كشتيها ، كار در معادن،گارسوني در رستورانها و با خوش شانسي به كار نگهباني در شركتها مشغول هستند.با از رونق افتادن منطقه آزاد چابهار، نبود شغل و وجود فقر گسترده در شهرها و مناطق روستايي استان;در بنادر جنوبي كشور از جاسك تا بوشهر و عسلويه بسياري از كارهاي كارگري و خدماتي توسط نوجوانان بلوچ انجام مي شود.در اين گونه مشاغل چيزي جز شماتت ، توسري خوردن، بد و بيراه شنيدن و تحقير شدن در حين كار منتظراين كارگران كوچك نيست چون هم ماهيت كارهاي كارگري و داشتن آقا بالاسري چنين است و هم نوجوانان بلوچ بدليل ضعف بدني و نداشتن رژيم غذايي مناسب در آن محيط ها و كم تجربه و پر اشتباه بودن مستعد شنيدن بد و بيراه و سركوفت هستند.بسياري از اين نوجوانان بر اثر سختي و حوادث كار معلول شده و حتي جان خود را از دست مي دهند بدون اينكه سازمانهاي حمايتي و نهادهاي مسئول اطلاع پيدا كنند.
اينگونه است كه در سنيني كه شخصيت كودكان و نوجوانان هم استاني و هم وطن ما در كلاسهاي درس با تمرين و حل مسائل رياضي و شنيدن مباحث علمي و حل فرمولهاي فيزيك و شيمي و نشستن در كانون گرم خانواده شكل مي گيرد، بسياري از نوجوانان بلوچ صدها كيلومتر دورتر از خانه و مدرسه در حال تمرين حقارت ، سركوفت شنيدن و به اصطلاح بلوچها "چم جهل كردن" ( سر به زير انداختن هنگام شماتت شدن از سوي فرد بالا دست)هستند و در آن محيطهاي كارگري و اقامت در مكانهاي نامناسب و نياز به كاربرد زور براي احقاق حقوق فردي شان، مستعد آموزش بزه كاري شده و شخصيتشان با تحقير ، عقده و خشونت شكل مي گيرد و شايد در سالهاي بعد به صورت شخصيتهايي عصيانگر و شرور يا بي تفاوت و سر به زير بروز پيدا كند! كه هر دو نوع شخصيت براي جامعه مضر و خطرناك است و اينچنين است كه دور باطل نا امني و فقر در استان استمرار پيدا مي كند....
امان الله تمنده رو
استاد بزرگ موسیقی و آواز بلوچستان صبح امروز در بیمارستان چابهار دار فانی را وداع گفت .
استاد غلامرسول دینارزهی
استاد دینارزهی از پیشکسوتان موسیقی محلی سیستان و بلوچستان متولد سال ۱۳۲۲بمپور ایرانشهر بود که در سالهای پیش از انقلاب به کشور پاکستان مهاجرت کرد و پس از باز گشت از این کشور فعالیتهای هنری اش را در بلوچستان ایران ادامه داد.وی در ایران و پاکستان و برخی کشورهای حوزه خلیج فارس دارای شهرت بود و به همراه استاد ستار و استاد شفیع از پایه گذاران موسیقی مدرن بلوچی بودند. وی از استادان آواز موسیقی بلوچی بود و آهنگ ساز بسیاری از کارهای موسیقی خود را نیز انجام می داد.دینارزهی همچنین در دو دهه اول انقلاب به مدت ۱۱ سال در رادیو بلوچی زاهدان به کار آهنگ سازی و خوانندگی موسیقی بلوچی مشغول بود و آهنگ های حماسی او در وصف ایران و ترغیب جوانان به اعزام به جبه های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تاثیر گذار بود.از آهنگ های معروف او در آن زمان می توان به آهنگ" کشور ایران و مئی کشور ایران " و "چست بئ شیرین جوان" اشاره کرد. استاد دینارزهی در موسیقی دارای سبک و روش مخصوص به خود بود کمتر در مجالس عروسی و نظایر آن به اجرای برنامه می پرداخت و با وجود داشتن مشکلات مالی هیچگاه هنر خود را ارزان نفروخت و همیشه عزت نفس خود را حفظ می کرد.به همین لحاظ از محبوبیت و محجوبیت خاصی در بین هنر دوستان استان برخوردار بود.در مصاحبه ای که چند سال پیش با او داشتم از کم توجهی به ادبیات و موسیقی بلوچی از سوی مسئولان گله مند بود و از دست اندرکاران صدا و سیمای استان نیز به خاطر استفاده از هنر او در جوانی و رها کردنش در سن کهولت نیز گلایه داشت.استاد دینارزهی دستی در شعر نیز داشت و علاوه بر تعلیم آهنگ سازی به علاقمندان موسیقی در بندر چابهار با انجمن ادبی چابهار به نام " چابهار ئ لبزانکی گل " همکاری داشت و برخی اشعار آهنگهایش را خود می سرود.خلاقیت دینارزهی در آهنگ سازی زبانزد بود و اغلب آهنگهایی که ساخته جزوآثار ماندگار موسیقی بلوچی به حساب می آید.شهرت و احترام استاد دینارزهی در کشور پاکستان به دلیل رشد و نمو موسیقی و اهمیت دادن به هنرمندان در این کشور بیشتر است و برخی جوامع هنری از او به عنوان بزرگترین آهنگساز موسیقی بلوچی یاد می کنند.وی همچنین نقش ویژه ای در شناساندن اشعار سید ظهور شاه هاشمی ادیب و نویسنده بزرگ بلوچ به عامه مردم از طریق سرودن اشعار او در آهنگهایش دارد.
وی در اواخر عمر از ضعف جسمی و کاهش دید رنج می برد و صبح امروز۲۸ مهرماه بر اثر بیماری تنگی نفس در بیمارستان چابهار درگذشت.آخرین اجرای رسمی خارج از کشور استاد در اواخر سال گذشته در یکی از شیخ نشین های حوزه خلیج فارس و آخرین اجرای برنامه او چند هفته قبل در بین هنرمندان و فرهیختگان بندر چابهار و جمعی از جوانان ایرانشهری بود که از سوی موسسه فرهنگی هنری آهنگ بلوچ به اردوی چابهار اعزام شده بودند.یادآوری می کنم استاد دینارزهی از معدود بازماندگان نسل طلایی موسیقی بلوچی بود که یافتن جایگزین برای استادانی چون او و مرحوم کمالان هوت بسیار مشکل است.از دست رفتن پی در پی استادان موسیقی و هنرمندان پیشکسوت استان زنگ خطری است برای همه ما تا قبل از مرگ این عزیزان هم قدرشان را دانسته و از هنرشان استفاده بهینه کنیم و هم در برگزاری مراسم پاسداشتشان تعجیل کنیم و بدانیم که ملتی می تواند در مجامع فرهنگی سربلند کند که قدر مردم صاحب هنرش را بداند..
در گذشت این استاد فقید را به جامعه هنری استان سیستان و بلوچستان و ملت ایران تسلیت می گویم.
استان سيستان و بلوچستان با توجه به سابقه تاريخي و قرارگرفتن در مسير راه هاي بزرگ تجارت جهاني همچون راه ابريشم از اهميت ويژه اي در ترانزيت و حمل ونقل كالاو تجارت خارجي برخوردار مي باشد .
اهم قابليت هاي اين بخش عبارت است از:
- مرزي بودن استان سيستان و بلوچستان و برخورداري از كيلومترها مرز آبي و خاكي (1200 كيلومترمرز خاكي و بیش از 300 كيلومتر مرز آبي ) جهت مبادلات و ترانزيت كالا
- وجود درياي عمان در جنوب منطقه با دسترسي به آبهاي آزاد بين المللي و شرايط جغرافيايي مناسب براي توسعه فعاليت هاي بازرگاني
- فعاليت 7بازارچه مرزي از جمله: ميلك وگمشاد در شهرستان هیرمند ، ميرجاو ه در زاهدان ، كوهك وجالق درسراوان ، پيشين در سرباز و ریمدان در چابهار و همچنین تصویب ایجاد دو بازارچه دیگر شامل بازارچه های مرزی پسابندر ومیل46 در شهرستان های چابهار وزهک
- فعاليت حدود94 شرکت تعاوني مرزنشين با سهميه ارزي بالغ بر 98 ميليون دلار در سال گذشته (1388)
- وجود 7 گمرك رسمی در سطح استان
- راه آهن زاهدان – پاكستان و قرار گرفتن استان در محور ارتباطي اكو و زمينه هاي مناسب ترانزيتي استان
- وجود مرزهاي مجاز بين المللي زميني و فعالیت 2 پایانه مرزی میلک و میرجاوه به عنوان مرز رسمي زميني با كشورهاي افغانستان و پاکستان در زمینه تردد كالا و مسافر
- وجود تأسيسات بندري چابهار و اسكله هاي موجود در آن منطقه با پتانسيل ساليانه تخليه و بارگيري 5/2 ميليون تن كالا (که افزایش آن تا سطح 6 میلیون تن در سال در دست اقدام می باشد).
توضیح:
گرچه این وبلاگ قصد ورود به فضای تبلیغات و رقابتهای انتخاباتی را ندارد اما مقاله یاسر عزیز که از فعالان عرصه اجتماعی و سیاسی خاش است مطلبی را ارسال نموده تا یکی از مطالبات به جا و به حق مردم عزیز خاش را مطرح نماید که هم به نماینده فعلی و یکی از کاندیداهای انتخابات آینده مربوط است و هم به وظیفه و پاسخگویی مسئولان دانشگاهی و وزارت علوم.لذا مطالبه ذیل جهت مزید آگاهی مسئولین و پیگیری مردم و نماینده شهرستان خاش در اینجا آورده می شود:
آقاي مهندس پشنگ!
از دانشكده صنعت و معدن خاش چه خبر؟!!
ياسر كرد
«ايرانيها حافظه تاريخي خوبي ندارند» اين جمله قابل تامل ، اشكال و انتقادي است كه به فرهنگ ايراني گرفته مي شود . يعني بياد نمي آورند كه« ديروز بر آنها چه رفته است » تا با درس گرفتن از تاريخ ديروز« رفتارها و كنش سياسي امروزشان» را تنظيم كنند.
مهر امسال در حالي شاهد شروع سال تحصيلي در دانشگاهها هستيم كه آرزوي چندين چند ساله مردم خاش براي داشتن يك مركز مهم دانشگاهي دولتي كه متناسب با استعداد معدني و صنعتي منطقه است هنوز بعد از وعده هاي فراوان حاصل نشده است. چهار سال نمايندگي مهندس پشنگ مثل برق و باد گذشت . انگار همين ديروز بود كه در گرما گرم رقابتهاي انتخاباتي مجلس هشتم رقابت نفس گيري بين مهندس پشنگ و دكتر شهنوازي براي تصاحب كرسي نمايندگي مردم خاش در جريان بود و من هم در حال تهيه ويژه نامه انتخاباتي براي اين دو عزيز. و باز يادم نمي رود كه يكي از جدالهاي مهم تبليغاتي «دكتر» و« مهندس» در مورد دانشكده صنعت و معدن خاش بود . دكتر شهنوازي در سخنراني انتخاباتي اش از گرفتن مجوز براي دانشكده صنعت و معدن خبر داده بود و مهندس پشنگ با چاپ مجوزها و موافقت نامه هاي دانشكده صنعت و معدن در ويژه نامه انتخاباتي سخنان دكتر را به سخره و چالش كشيد .

يادش بخير چهار سال از آنروزها مي گذرد و مهندس پشنگ در حالي خود را براي مبارزه انتخاباتي براي تصاحب سومين بار صندلي هاي سبز بهارستان آماده مي كند كه هنوز از دانشكده صنعت و معدن در خاش خبري نيست. و اين در حالي است كه دانشكده منابع طبيعي سراوان كه همزمان با دانشكده صنعت و معدن خاش بحثش شروع شده بود دارد براي جذب دانشجو در مقطع كارشناسي ارشد برنامه ريزي مي كند!
« مي گويند ايرانيها حافظه تاريخي ندارند» بطور قطع هم راست است اما مهندس عزيز!
اين قلم در نظر دارد تا روز انتخابات اين مساله را كه بنظر تمام كارشناسان مي توانست مهمترين اتفاق يك شهرستان و حوزه انتخابيه! باشد را مدام تكرار كند و شايد اينبارحافظه مردم خاش ياري كند .
پس مهندس بجنب كه انتخابات نزديك است و تا حالا هم خيلي دير شده است.
- تنوع کاشت محصولات کشاورزی به علت موقعیت خاص جغرافیایی استان و زود رس بودن برخی از محصولات نسبت به سایر نقاط کشور
- تولید 6/373146 تن محصولات باغی و 2208106 تن محصولات زراعي
- امکان کاشت انواع محصولات گرمسیری و نیمه گرمسیری در مناطق جنوبی استان که در صورت داشتن برنامه های مناسب می تواند یکی از مزیت های بالقوه بخش کشاورزی محسوب شود
- وجود 400 هزار هکتار اراضی قابل کشت در سطح استان
- تولید در حدود 16 درصد خرمای کشور در استان
- وجود بهترین نژاد گاو گوشتی سیستانی، گاو مقاوم دشتیاری، مرغ بومی نژاد خزک و دشتیاری ، گوسفند نژاد بلوچی به عنوان تولید کننده پشم مرغوب که صنعت فرش کشور به آن وابسته است
-وجود 1425 فروند شناور صیادی اعم از کلاس قایق، لنج و یک فروند کشتی با 23595 صیاد در استان
- وجود 23واحد عمل آوری و بسته بندی ماهی و میگو با ظرفیت اسمی 45000تن
- وجود 29 کارخانه کنسرو ماهی و روغن ماهی با ظرفیت اسمی 230 ميليون قوطي در سال و تولید230 ميليون قوطي در سال
- شناسایی 42 هزار هکتار زمین مساعد برای پرورش میگو در استان
اشاره:
دوست نازنینی دارم به نام یاسر کرد که هم اندیشه ای در سر دارد و هم دستی بر قلم.گرچه به دلیل تفاوت جغرافیایی محل زندگی مان خیلی کم همدیگر را می بینیم اما همدلی و همفکری نزدیکی با هم داشته و من چون برادر دوستش دارم . البته چند سالی است که در یکی از نشریات استان با هم همکاریم و من همیشه از دید وسیع و قلم زیبای او لذت برده ام. یاسر اهل دهستان زیبای سنگان خاش با انارهای معروفش! بوده و فوق لیسانس جامعه شناسی دارد. او پایان نامه کارشناسی ارشدش اش را با موضوع ریشه های تروریسم به انجام رسانده است.یاسر در یکی از ادارات ایرانشهر خدمت دولت و ملت می کند و در دانشگاههای ایرانشهر و خاش تدریس دارد .دوست خوش فکر ما ضمن معرفت بالایش سوداهای بسیاری برای توسعه استان در سر دارد...
متن ذیل حاصل دغدغه های اخیر او در باب فرهنگ و هنر سیستان و بلوچستان و انتظاراتش از اداره کل و مدیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی استان است که برایم ارسال کرده و شما ملاحظه می فرمایید:
استاد بزرگوار جناب آقاي تمنده رو
با عرض سلام
اين مطلب در واكنش به انتصاب حجت الاسلام عباس دانشي به عنوان مدير كل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي كه در مطلب جنابعالي تحت عنوان « باز هم تغيير در مديريت فرهنگي استان » آمده است جهت بهره برداري ارسال داشته و چنانچه صلاح دانستيد در وبلاگتان نمايش دهيد .
دغدغه هايي از جنس فرهنگ و هنر
حدود دو سال قبل در يكي از فرمانداريهاي استان جلسه اي تحت عنوان « هم انديشي نخبگان فرهنگي جوان» كه با هدف رفع دغدغه هاي فرهنگي تشكيل شده بود به يك بحث خيلي مهم در ساختار مديريت فرهنگي كشور اشاره كردم كه بد نيست خدمت خوانندگان عرض كنم. و در نهايت با توجه به تغيير مديريت فرهنگي استان ، اشارات و پيشنهاداتي داشته باشم كه شايد دغدغه خيلي از دوستان باشد.و اميدوارم مديران فرهنگي استان آنرا ملاحظه فرمايند.
1-اشاره اولم در آن جلسه به تداخل وظايف بين وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامي ، سازمان تبليغات اسلامي و در خيلي موارد سازمان ميراث فرهنگي ، صنايع دستي و گردشگري بود. به اين مفهوم كه رسالتها و وظائف اين سه سازمان و وزارتخانه خيلي روشن نيست و خلط وظائف به گونه اي است كه به ناهماهنگي ها و گژ برداشتهايي منجر شده است كه اثر بخشي و كارايي آنها را به گونه اي ملموس و قابل مشاهده پايين آورده است . به عنوان مثال بسياري از موارد كه در حوزه مذهب و تبليغات مذهبي مي گنجد و جزء رسالتهاي ذاتي سازمان تبليغات اسلامي اسلامي است اين وظايف را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بصورت بسيار ناقص اجرا مي كند. در حالي كه رسالت وزارت فرهنگ و « ارشاد اسلامي» ارتقاء كمي و كيفي شاخص هاي هنري و فرهنگي نظير : ادبيات ، موسيقي ، مطبوعات ، كتاب ، سينما ، تئاتر ، نقاشي و....است. كه به نظر مي رسد هم در در سطح كلان و هم در سطح استان از توجه به اين اهداف دور شده ايم.
![]()
2- اشاره دومم به واژه « ارشاد اسلامي» در ادامه وزارت فرهنگ است كه خود اين با عث خلط موضوعي رسالتهاي سازماني شده است . اگر ما هنر را به يك امر انتزاعي كه آزادانه از درون خلاقيت در يك لحظه احساسي و بكر زاده مي شود تعريف كنيم اينچنين واژگاني ( ارشاد اسلامي ) در تضاد با مفهوم راستين هنر كه در هيچ قالبي نمي گنجد ؛ قرار مي گيرند . و انديشه را نيز محدود مي نمايد . پيشنهادم در آن جلسه نه چندان مهم اين بود كه با توجه به همخواني بيشتر ارشاد اسلامي با سازمان تبليغات اسلامي ، ايجاد « سازمان تبليغات و ارشاد اسلامي » در دستور كارقانونگزاران كشور قرار گيرد و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هم به « وزارت فرهنگ و هنر» تغيير نام دهد . تا در دل ساختارهاي اداري متناسب، فرهنگ و هنر مظلوم كشور شور تازه اي بيابد و از طرف ديگر مفاهيم زندگي ساز مذهبي نيز در يك نظام اداري كارآمد و تخصصي به ارتقاء معنويت مردم بينجامد.
ابوالفضل جليلي كارگردان مطرح سينماي ايران دربارهي جواد صادقي بازيگر بلوچ و كارمند روابط عمومي و امور بين املل سازمان منطقه آزاد چابهار كه چند هفته گذشته بر اثر سانحه تصادف در جاده چابهار نيكشهرو به دليل ضايعه نخاعي و مشكل تنفسي دربخش آي سي يوي بيمارستان نبي اكرم (ص) زاهدان بستري است، يادداشتي را خطاب به كاركنان اين بيمارستان منتشر كرد.
اين كارگردان سينما در اين يادداشت كه نسخهاي از آن را در اختيار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، قرار داده و تعدادي از سايتها و روزنامه هاي كشور نيز آنرا منتشر كرده اند آورده است:
«نه همين اهل خرد آينه اسرارند / كه ز خود بي خبران نيز خبرها دارند
دوستان پزشك ، پرستار و كاركنان محترم در بيمارستان زاهدان
من ابوالفضل جليلي كارگردان فيلم هستم، نه از آن دسته كارگرداناني كه اهل خردند و سرمايههاي كلان دارند بلكه از آن دسته اهل هنري هستم كه تنها و تنها معرفت را ميشناسند؛ فقير مال دنيا.
تمام سرمايه من چند رفيق است كه شايد از انگشتان دست هم تجاوز نكند؛يكي از اين دوستان جواني است «بلوچ» كه براي من خيلي عزيز است. شايد به دليل همان معرفت عظيمي كه او دارد و من ندارم. اين رفيق من الان بيمار است و ميدانم كه گرفتاري او سختتر از آني است كه در ذهن من بگنجد و اين را نيز ميدانم كه بضاعت پزشكي آن ديار بسيار اندك است، ليكن از آنجا كه در بارگاه الهي اگر مقدر افتد همه چيز مهيا ميشود از شما درخواست دارم كه تمامي سعي و كوششتان را به كار گيريد و اين دوست غريب و هنرمند را نجات دهيد.»
وي در ادامه اين يادداشت آورده است: «مطمئن باشيد اگر خداوند متعال مقدر دانست و دوست مرا به كمك شما نجات داد من بهترينهايم را كه همين بيمار شماست (جواد صادقي بازيگر هنرمند بلوچ) و تمام احساساتم را تقديمتان ميكنم و به شما قول ميدهم با كمك همين جواد عزيز كاري انجام دهيم كه لطف و بزرگي كوشش شما دوستان نه تنها فراموش نشود بلكه الگويي شود براي تمامي پزشكان، پرستاران و كساني كه در نقاط محروم اين مرز و بوم براي نجات بيماران تلاشي صادقانه ميكنند.
برادر كوچكتان ابوالفضل جليلي»

در باره جلیلی ٬کارنامه و فیلمهایش بیشتر بدانیم :http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%B6%D9%84_%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C
جواد صادقی
یادداشت سایت روزدرا درباره یکی از ساخته های جواد صادقی:
طی سالهای اخیر با تغییر رویکرد دولت کریمه نهم مبنی برگسترش سرمایه گذاری و ایجاد صنایع بزرگ ومادر دراستان سیستان و بلوچستان شاهد پیشرفت چشمگیری در این بخش می باشیم. استان ما از مزیتها و توانمندیهای ویژه ای جهت رشد وتوسعه بخش صنعت برخوردار می باشد از جمله این پتانسیلها :موقعيت جغرافيايي ويژه و مناسب استان به لحاظ همجواري باکشورهاي افغانستان وپاکستان، دسترسي به آبهاي آزاد بين المللي خارج از تنگه هرمز وامکان ارتباط باکشورهاي شرق آسيا ، شبه قاره هند ، شيخ نشينهاي عربي وبازارهاي آفريقائي همچنین اقليم مناسب کشت محصولات گرمسیری سود آور صادراتي (خرما،مرکبات، موز ،انبه ،وطی مطالعات اخیر در منطقه گیاه آلوئه ورا)،دشتهاي هموار و اراضي مستعد در شمال و جنوب استان و وجود امکانات توسعه و ايجاد صنايع تبديلي وابسته به محصولات کشاورزي دراستان ازجمله بسته بندي و فر آوری خرما ، وجود منابع غني دريائي و آبزيان و اراضي و اقليم مناسب درسواحل جنوبي براي توسعه فعاليتهاي شيلاتي و صيادي وصنايع مرتبط باشيلات بجهت واقع شدن استان درمجاورت آبهاي گرم درياي عمان و اقيانوس هند، وجود نهادهاي مهم اقتصادي و توسعه اي در سطح استان بويژه منطقه آزاد چابهار با امتيازات ويژه براي سرمايه گذاري توليدي و خدماتي، وجود بازارچه های مرزي متعدد در طول نوار مرزي استان با کشورهاي همسايه افغانستان و پاکستان، منطقه ويژه اقتصادي زابل و وجود شرکتهای تعاوني فعال مرز نشين،طرح توسعه محور شرق به عنوان ابزار هاي مهم اعمال سيا ست هاي منطقه اي اقليم مناسب براي توسعه فعاليت هاي گردشگري در سواحل درياي عمان و دامنه ها ي تفتان و…انرژي خورشيد وباد ( ازجمله مزيت هاي نسبي استان براي جايگزيني انرژي خورشيد وانرژي باد بجاي انرژي فسيلي الکتريکي ) و از همه مهمتر در حال حاضر مطالعات اولیه جهت ایجاد قطب دوم صنعت پتروشیمی کشور با اولویت منطقه چابهار در حال بررسی و اقدام می باشد که می تواند موجبات گسترش صنایع زیر مجموعه پتروشیمی در استان فراهم آورد. اتصال استان ومرز پاکستان به شبکه راه آهن سراسري کشور که دراين شرايط استان ميتواند تبديل به پل ارتباطي ريلي اروپا به آسياي جنوب شرقي شده و اين امر مهمترين مزيت نسبي منطقه درتوسعه صنعتي محسوب خواهد شد.
پروژه های مهم و اولویت دار پیشنهادی استان برای جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی درمنطقه سیستان و بلوچستان در بخش صنعت و معدن
1- احداث صنايع پتروشيمي در جوار خط انتقال گاز ( صنايع بالا دستي و پائين دستي )
2-صنایع کشتی سازی در چابهار.
3- ساخت قطعات خودرو ( ايجاد شهرك قطعه سازي خودرو در زابل و زاهدان.)
4-توليد كارخانجات چيني ، سراميك و كاشي در خاش، ایرانشهر و زاهدان.
5-صنايع فرآوري معادن در زاهدان _ ايرانشهر وخاش ازجمله : فرآوري وكارخانه سولفات مس، فرآوري آندالوزيت، فرآوري گارنت، توليدفروكرم . اکسید منیزیم، فرآورده های نسوز (کرومیتی، منیزیتی)
توليد انواع دارو و سرم
6-طرحهاي توليدي و مونتاژ ماشين آلات سنگين راه سازي و معدني.
|
معاون ميراثفرهنگي استان سيستان و بلوچستان گفت: بررسي روشمند باستانشناختي شهرستانهاي ايرانشهر و دلگان به پايان رسيد. مهدي اربابنيا با اشاره به اينکه 46 ميليون تومان از محل اعتبارات استاني به اين بررسي باستانشناختي اختصاص يافته، ادامه داد: با توجه به کمبود مطالعات دقيق باستانشناختي از جمله حفاري در بلوچستان ايران و همچنين مشخص نبودن هويت آثار برخي از دوران تاريخي منطقه، پيش از اين نميتوانستيم نظر دقيقي در مورد اين آثار ارائه دهيم. معاون ميراثفرهنگي استان اضافه کرد: با توجه به اتمام کار پس از جمعبندي نهايي آثار به دست آمده و مشخص شدن آثار واجد شرايط ثبت و تهيه پروندههاي مورد نياز، اين مطالعات در اختيار پژوهشگراني که تمايل به تحقيق در اين منطقه از ايران را دارند، قرار خواهد گرفت. ارباب نیا يادآور شد: وجود آثار با ارزشي از هزاره سوم قبل از ميلاد تا دوره اسلامي از جمله نتايج بدست آمده از اين بررسيها است. وی اذعان داشت: به احتمال فراوان منطقه حاشيه جازموريان در شهرستان دلگان و به ويژه منطقه جلگه داراي آثار پيش از تاريخ مشابه با کنار صندل جيرفت و تمدنهاي حاشيه هليل رود بوده و در برگيرنده ويژگيهاي مشخص فرهنگهاي حرفههاي هند و ايراني است. |
زاهدان - قلعه ناصري، دژي مستحكم با قدمتي بيش از يك قرن در مركز شهر ايرانشهر مقتدر و با شكوه و همچنان آرامش بخش، آغوش مهربان ميزباني را براي گردشگران و دوستداران بناهاي تاريخي گشوده است.

به گزارش ايرنا، قلعه تاريخي ناصري واقع در مركز شهر ايرانشهر و اواسط خيابان امام خميني(ره) نمادي از ايستادگي و مقاومت و تامين كننده امنيت براي مردم منطقه، سالهاست كه ميزبان ايرانگردان و جهانگردان است
زيبايي و شكوه اين قلعه همه ساله گردشگران زيادي را به خود جذب مي كند، هر مسافري كه قدم به ايرانشهر مي گذارد، بدون ديدن اين قلعه، شهر مهمان نواز ايرانشهر را ترك نمي كند.
در جستجوي پيشينه تاريخي اين بنا چنين مشخص مي شود كه ناصرالدوله فرمانفرما در سال 1258 هجري شمسي حاكم كرمان و بلوچستان بوده و پيشنهاد ساخت يك دژ نظامي عظيم را به ناصرالدين شاه قاچار مي دهد و نهايتا در سال 1264 هجري شمسي ناصرالدين شاه دستور ساخت اين دژ را در مركز بلوچستان صادر مي كند.
اين قلعه در طول هفت سال توسط استاد حسين معمار باشي كرماني در زميني به گستره 37 هزار و 636 مترمربع ساخته شد و از آن زمان مركز حكومت ناصرالدوله فرمانفرما از بمپور به ايرانشهر منتقل شد.
حصار اطراف آن به ارتفاع 6/7 متر و ضخامت 4/5 متر بصورت توپر است و داراي هفت برجك و دو برج در جلو، سرباز خانه، قورخانه، مسجد، حمام، اصطبل، حوضخانه، شاه نشين، عام نشين و باغ بوده است.
اكثر ابنيه هاي داخل اين قلعه كه سال 1307 هجري قمري در اختيار نيروهاي دولتي قرار گرفت و به نام قلعه ناصري شهرت يافت در سال 1359 ه.ش توسط عده اي ناآگاه به ارزش ميراث فرهنگي تخريب و همسطح شد و تنها حمام قلعه در پايينتر از سطح زمين بصورت ويرانهاي باقي ماند.
ماشالله به لقاء الله پیوست
استاد «ماشاالله بامری» یکی از بزرگترین خوانندگان، نوازندگان و مقامدانهای منطقهی سیستان و بلوچستان عصر جمعه پس از طی بیماری طولانیمدت در سن ۶۰ سالگی در زادگاهش ایرانشهر درگذشت.


هنوز بعد ا زخبر بستری شدن استاد پست جدیدی تو وبلاگ نزده بودم که خبر در گذشت او رسید و به قول شاعر گاهی چه زود دیر میشود..از امروز است که جامعه زنده کش و مرده پرست ما شروع به تمجید و تعریف از استاد بامری بکند و او را به عرش ببرد اما در بودنش کسی به فکر او نبود و او با سختی دوران بیماری را با مرگ به پایان رساند.استادی که هنرمند استان سیستان و بلوچستان بود و هزینه درمانش را اداره کل فرهنگ و ارشاد کرمان تامین کرد...
وی مدتی بود که با بیماری سرطان روده دست و پنجه نرم میکرد و در ابتدای خرداد ماه ۹۰ در بیمارستان افضلیپور کرمان تحت عمل جراحی قرار گرفته بود.
بامری در سال ۱۳۳۰در ایرانشهر متولد شد و از سن ۸ سالگی به کار موسیقی وخوانندگی روی آورد.
وی از کودکی آموختن ساز دهلک را آغاز کرد و سپس به خوانندگی پرداخت.
او مقام اول جشنوارههایی چون نینوازان، موسیقی حماسی، آیینه و آواز، موسیقی فجر، ذکر و ذاکرین و موسیقی نواحی کرمان را کسب کرده است و در مجموع بیش از ۷۰ لوح تقدیر و سپاس در کارنامهی حرفهای موسیقایی خود داشت.
بامری همچنین در کشورهای فرانسه، آلمان، امارات، ونزوئلا، هلند و ترکیه کنسرتهایی را برگزار کرده بود و از مشهورترین خوانندگان صوت یا ترانههای مردمی بلوچستان به سبک قدیم به شمار میرفت.
گفتنی است ماشاالله بامری در طی برگزاری هفتمین جشنواره موسیقی نواحی به عنوان بزرگترین پژوهشگر موسیقی سیستان و بلوچستان مورد تقدیر قرار گرفته بود.
هنر آواز استاد ماشالله آتقدر زبانزد خاص و عام بود که اگر کسی ۴۰ سال پیش آواز او را شنیده بود و سال پیش مجدد آنرا می شنید میگفت در زیبایی صدای او کمترین تغییری ایجاد نشده است.
استاد بامری اصالتا اهل شهرستان جدیدالتاسیس دلگان در محدوده جغرافیایی ایرانشهر بود و در همین شهر زندگی و با آن وداع نمود. دلگان از خواستگاه های موسیقی بلوچی بشمار میرود و رقص دو چاپی و چهار چاپی و دهل و سرنای آن معروف می باشد.بامری همچنین در زمینهی خوانندگی و آهنگسازی، آموزش به جوانان و همکاری با گروههای مختلف موسیقی فعالیت داشت .
وقتی گروه موسیقی رستاک در یکی از به یاد ماندنی ترین آثار موسیقی محلی کشور پس از انقلاب در تلاشی بدیع و در یک مجموعه اقدام به باز خوانی تعدادی از آثار موسیقی محلی کشور کرد٬تنها خواننده ای از استان ما که صدا و موسیقی اش در این مجموعه نفیس جای گرفت استاد بامری بود و او در این مجموعه پر فروش ٬زیبایی موسیقی بلوچی را به کشور بیشتر شناساند و با هر بار دیدن و شنیدن این اثر هنری احساس افتخار به انسان دست می دهد.این آهنگ معروف با عبارت با مسمای " مروچی من نشته حیرانان..." شروع می شود که واقعا حیرانی برخی هم استانی های هنر ناپسند را حکایت می کند..
استاد بامری سابقه حضور در جشنواره های بزرگ موسیقی و کسب مقامهای متعدد را در کارنامه خود دارد اما مرگ زود هنگامش او را از ادامه افتخار آفرینی و جامعه را از لذت شنیدن آواز و هنرنمایی اش محروم کرد .متاسفانه ماشالله از خودش مراقبت نکرد و جامعه هم در مراقبت از او دریغ و اهمال کرد..
اهمیت هنرمندانی چون استاد بامری در این است که آنها با شکم چسبیده به بدن به دنیا می آیند با همان شکم کم توقع زندگی و هنرآفرینی می کنند و با شکمی بدون برآمدگی چون زنان حامله از دنیا می روند با این تفاوت که از خود از خود آثاری به یادگار می گذارند که افتخار قومی هستند بدون اینکه ادعایی داشته باشند و جامعه برایشان کرامت چندانی قائل باشد .اما همین جامعه هنرمند کش به ثروتمندان و برخی دیگر شکم پرستان بی هنر چنان احترامی میگذارد که آنان خود را سرآمدان جامعه می دانند و در محافلشان هنرمندان را" چاپی و سرنایی" خطاب میکنند و با این تفکر عاقبتی جز جهل و تاریکی در انتظار چنین جامعه ای نیست.
به هرحال ما ماشالله را از دست دادیم همانگونه که کمالن حوت را از دست دادیم بدون اینکه قدرشان را بدانیم فردا روز هم نوبت اسندار و زنگشاهی و..میرسد و ما در خانه و ماشینمان از موسیقی و هنرشان لذت می بریم و آنان و خانواده هایشان از نداری و بی توجهی حسرت می خورند..
هم اکنون که این خطها را می نویسم مراسم تشییع جنازه استاد بامری در ایرانشهر در حال برگزاری است.برای این استاد فقید و همه هنرمندان درگذشته این دیار آرزوی رحمت الهی داریم روحش شاد .با قرائت حمد و سوره ای و تقدیم به روح بلندشان.
|
به گزارش ايرنا، اين هنرمند 60 ساله ايرانشهري از كودكي آموختن 'دهلك' و در نوجواني علاوه بر نوازندگي، خوانندگي را نيز آغاز كرده است و با سابقه 52 سال فعاليت در عرصه موسيقي، نقش مهمي در حفظ و گسترش موسيقي محلي داشته است. بامري تاكنون بيش از 70 لوح سپاس، تقديرنامه و ديپلم افتخار از جشنوارهاي مختلف موسيقي استاني، كشوري و بين المللي كسب كرده است. متاسفانه از چندي پيش بر اثر بيماري در بستر افتاد و پزشكان با معاينات مختلف بيماري وي را سرطان روده تشخيص دادند. اين هنرمند بلوچ يك ماه پيش با تامين هزينه از سوي اداره هاي كل فرهنگ و ارشاد اسلامي سيستان و بلوچستان و كرمان، در شهر كرمان مورد عمل جراحي قرار گرفت اما با اين وجود اكنون از وضعيت جسماني مساعدي برخوردار نيست. ماشاء الله بامري در گفت و گو با خبرنگار ايرنا كه به عيادت وي رفته بود، تاكيد كرد: زنده نگه داشتن موسيقي محلي بايد همواره مورد توجه هنرمندان، مسوولان و عموم مردم باشد زيرا اين هنر، جزئي از فرهنگ مردم منطقه است و همين خرده فرهنگها، فرهنگ ملي اسلامي ما را رونق مي دهد. وي از جوانان هنرمند سيستاني و بلوچستاني خواست براي حفظ اين ميراث گرانقدر بيش از پيش تلاش كنند و اجازه ندهند موسيقي مبتذل غربي كه سوغات بيگانگان و دسيسه دشمنان ايران اسلامي است، خدشه اي در فرهنگ و هنر مردم اين سامان بوجود آورد. به گزارش خبرنگار ايرنا، بامري گروه موسيقي ايرانشهر را در اواخر دهه 60 تشكيل داد و در جشنوارههاي ني نوازان، موسيقي حماسي، آيينه و آواز، فجر، ذكر و ذاكرين و موسيقي نواحي كرمان شركت كرد و مقام نخست را به دست آورد و تاكنون در كشورهاي فرانسه، آلمان، امارات متحده عربي، ونزوئلا، هلند و تركيه به هنرنمايي پرداخته است. بامري از مشهورترين خوانندگان 'سوت' يا ترانههاي مردمي بلوچستان است و از نيمه دوم سال 89 نيز همكاري با گروه رستاك (موسيقي محلي) را آغاز كرد و همواره سعي در حفظ و اجرا ترانه ها به سبك سنتي دارد. |
با یادآوری خاطره ای تلخ
امان الله تمنده رو
گاهی انسان با حوادث و ماجراهایی مواجه می شود که نه تنها باعث تاثر آدم می شود بلکه به عمق عقب ماندگی یک جامعه نیز پی می برد.
اهالی فرهنگ و هنرمندان هر جامعه از برجسته ترین افراد آن جامعه هستند نه تنها به این دلیل که دارای روحیاتی انسانی و و دور از ریا و دغل هستند بلکه به دلیل نقششان در تولید آثار ارزشمند هنری و ادبی که میراث معنوی بشریت محسوب می شوند.
این مقدمه کوتاه بهانه ای ست برای بیان ماجرای تلخی که روز گذشته شاهد آن بودم و متاسفانه به جایگاه پایین هنر و هنرمند در جامعه بلوچستان پی بردم.
روز شنبه در دفتر کارم نشسته بودم که یکی از هنرمندان به نام موسیقی بلوچستان که آهنگهایش بارها و بارها هم از تلویزیون محلی استان پخش شده و هم در جشنهای ملی و مذهبی خوانندگی کرده و صدها بار در جشنها و مراسم عروسی محلی هنرنمایی کرده است. البته نام او برای حفظ آبرویش نزد من محفوظ می ماند جز برای کسانی که بخواهند به درد او رسیدگی کنند..من قبلا هم او را حیران و سرگردان در ادارات دیده بودم اما گمان میکردم برای عقد قرارداد برای اجرای برنامه یا دریافت کمکهای دولتی به ادارات سر می زند . تا اینکه دیروز پس از پرسه در راهروهای اداره نزد من آمد و گفت من گدایی ( پندگ ) امروزمو از تو می خواهم.. بگذریم از اینکه مشکل روز او تا حدودی حل شد و بگذریم از اینکه شاید او کمک دریافتی را برای رفع نعشگی احتمالی اش یا نان سفره بچه هایش لازم داشت اما وای و افسوس دست دراز کردن یک هنرمند برجسته موسیقی بلوچ ، اول تلویزیون محلی استانی می ماند که دقیقا دو روز قبل از آن که به مناسبت عید مبعث در این شبکه اجرا داشتم و آهنگی زیبا از این هنرمند در نعت پیامبر بزرگوار اسلام پخش شد و من تنها به دلیل غرور بلوچی و به رسم قدردانی اسمی تنها نامی از خالق این اثر زیبا بر زبان آوردم و اکنون که او به تنگی افتاده و هم صدا و سیما و هم اداره پر طمطراق ارشاد اسلامی که حامی اصلی هنرمندان است او را فراموش کرده اند. به خصوص که این هنرمند گرامی سن و سالی از او گذشته و گدایی در ادارات باعث کسر شان و افول جایگاه هنر و هنرمند و متولیان هنر استان است .
افسوس بزرگتر اما برای جامعه پر ادعای بلوچ است که اینچنین هنرمندان خود را ارج می نهد !به گونه ای که نه تنها آنها را قدر نمی داند و بر صدر نمی نشاند بلکه تمامی هنرمندان را " استا و لودی " خطاب می کند ٬صفتی که نشانه تمسخر و تحقیر است نه والایی و تفاخر ! ولی هر گاه سخن از فرهنگ و غنای فرهنگی قوم بلوچ به میان می آید ادعای همه ما گوش فلک را پر می کند و هیچکس را یارای بحث و مقابله با ما نیست.
ای کاش همه ما قدر هنرمندانمان را بیشتر می دانستیم و گهگاهی دستی بر سر آنان می کشیدیم و از حال دل و نان سفره شان خبری می گرفتیم.نه اینکه آنان کسانی هستند که میراث دار گذشته ادبی و هنری ما و شادی آفرین جشنها و مراسم مان هستند و پز و پرستیژمان در هنگام کر کری خواندن با اقوام دیگر.. به راستی قرار است کی ما همانند دیگر جوامع قدر دان ارزشهایمان باشیم..

طوقي پيش از اين مدير امور اداري و رفاه سازمان جهاد كشاورزي استان سيستان و بلوچستان بوده است.
گفتنی است با وجود صدها نیروی تحصیلکرده و توانمند ایرانشهری شاغل در ادارات استان و سابقه فرهنگی و تاریخی این شهر به عنوان مرکز حاکمیت بلوچستان در گذشته تاکنون ایرانشهریها نتوانسته بودند در عرصه مدیریتی ادارات کل استان حضور داشته باشند .شاد هم دلایل غیر اداری مانع از حضور آنان در این گونه مسولیتها شده است...
به هر حال کسب جایگاههای مدیریتی در کشور و در شرایط فعلی تنها به توانمندی و شایستگی افراد بستگی ندارد بلکه عوامل دیگری نظیر لابی گری٫ جناح سیاسی ٫ مذهب و...در مدیر شدن افراد دخالت دارند.
برای این مدیر جدید استان ارزوی موفقیت داریم و امیدواریم کارنامه و عملکرد طوقی به گونه ای باشد که اعتماد دولت به نیروهای توانمد بلوچ فارغ از شهر ٫ قومیت و مذهبشان بیشتر شده و شاهد خدمت رسانی آنان در عرصه های مدیریتی استان باشیم .امری که حق مسلم آنان است به عنوان فرزندان این آب و خاک..
امان الله تمنده رو
خالقدار آریا نویسنده و پژوهشگر استان سیستان و بلوچستان پانزدهم فروردینماه جاری در سن ۷۵ سالگی دار فانی را وداع گفت . وی از تحصیلکردگان با سابقه بلوچ بود که خدمات ارزشمند فرهنگی به جامعه استان ارائه کرد . به جهت نکو داشت این شخصیت فرهنگی به گوشه ای از زندگی و فعالیتهای مرحوم اشاره می شود: مرحوم آریا اهل شهرستان سرباز بلوچستان در محدوده جغرافیای فرهنگی ایرانشهر و مکران بود . وی در رشته زبان و ادبیات فارسی تحصیل کرده و عمده پژوهشهای او در زمینه فرهنگ و ادبیات فارسی و بلوچی بوده است . آریا دوران خدمت خود را در آموزش و پرورش و وزارت کشور گذراند و در دهه پنجاه مسئولیتهایی نظیر فرماندار زاهدان و معاون استاندار هرمزگان داشته است .
عکس از وبلاگ ارتباط ایرانشهر http://ashkanertebat.blogfa.com
وی در واپسین سالهای عمر در تهران زندگی می کرد و در این شهر علاوه بر فعالیتهای پژوهشی و تدوین کتب چاپ نشده خود ، به همراه سایر دوستانش انجمن بلوچهای مقیم تهران را که تشکلی فرهنگی بوده و فعالیتهای فرهنگی مربوط به قوم بلوچ در تهران را انجام می داد راه اندازی کردند .از فعالیتهای فرهنگی مرحوم آریا می توان به همکاری در تدوین دایره المعارف بزرگ اسلامی ،چاپ مقالاتی در زمینه تطبیق زبان بلوچی و فارسی در مجله معروف سخن به مدیریت استاد پرویز خانلری در قبل از انقلاب و معرفی ادبیات نوین بلوچی به فارسی زبانان ، همکاری با فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، تالیف چند جلد کتاب که به دلیل مشکلاتی هنوز به چاپ نرسیده اند ، ترجمه دو جزو آخر قرآن کریم به زبان بلوچی و چاپ ماهنامه بلوچی در اول انقلاب به نام " مکران " که بیش از دو شماره دوام نیاورد اشاره کرد . آریا همچنین پژوهشهایی در زمینه زبان بلوچی و شعرا و نویسندگان بلوچ زبان انجام داده است.وی پیش از انقلاب عضو هیات برنامه سازی به زبان بلوچی در صدا و سیمای تهران بوده که به همراه سایر فعالان این حوزه تدوین برنامه های رادیو بلوچی زاهدان را انجام می دادند . یکی از آخرین آثار به چاپ رسیده وی برگردان داستان روباه دم بریده « برّتگ دُنبین روباه » به زبان بلوچی است . دیگر مسولیتهای اداری مرحوم آریا بخشدار میرجاوه ، سرپرست شهرداری زاهدان، فرماندارچابهار و ریاست کارگزینی استانداری تهران بوده است .
هرساله مردم اصيل و نجيب ايران در آستانه جشن باستاني و ملي نوروز از نيمه دوم اسفندماه در سراسر كشور به استقبال فصل بهار و شروع سال نو مي روند.
هر قوم و قبيله ايراني مطابق با فرهنگ و آداب و رسوم ديرينه خود آيين نوروزي را برپاميدارند.
مردم بلوچستان نيز كه خود را آرياييان اصيل ميدانند همانند ساير نقاط كشور در ايام نوروز به جشن، پايكوبي و برپايي آيينهاي ويژه ميپردازند. بلوچستانيها در ايام نوروز عروسيها و جشنهايي از قبيل ختنه كودكان را با شكوه بيشتري برگزار ميكردند و هر خانواده سعي داشت اينگونه جشنها را در روزهاي نخست سال نو برگزاركند زيرا بهار را تحول و دگرگوني روح انسان و طبيعت ميدانستند.

بلوچستانيهاي خونگرم آيينهاي مختلفي در ايام نوروز دارند كه از آن جمله جشن بهارگاهي (بهاري) است.
اين جشن از جمله آيينهاي ويژه مردم بلوچستان است كه بيشتر عشاير و كوچ نشينان قوم بلوچ همچنان به برگزاري آنها پايبند هستند.
در بلوچستان اينگونه آيينها بيشتر به صورت گروهي و با نظم خاصي انجام ميشود و با توجه به اينكه قوم بلوچ از قبيلهها و طايفههاي زيادي تشكيل شده هر يك از آنها با دعوت سران قوم به برنامه ريزي و تهيه و تدارك لوازم اين جشنهايي كه اجدادشان آنان را مهمترين مراسم قوم بلوچ ميدانند، مشغول ميشوند.
خبرگزاري فارس: نخستين جشنواره استاني غذاي سالم و سنتي برگرفته از خرما به نام هرماگ جان دراهي در شهرستان ايرانشهر برگزار شد.

سینما رسانه ای است که تاثیرات ماندگار و غیر قابل انکاری در ذهن و تصور مردم یک کشور یا منطقه در مورد موضوعات پرداخته شده در فیلمها دارد .شب گذشته برنامه سینمایی هفت که به وقایع و تحولات فیلم و سینمای ایران می پردازد در یکی از بخشهایش ضمن گفتگو با مهدی صباغ زاده کارگردان فیلم "خاک و آتش" بخشهای کوتاهی از این فیلم را به نمایش گذاشت. صباغ زاده در مصاحبه اش به سختیهای تولید این فیلم و مشکلات آن برای رسیدن به جشنواره فیلم فجر نیز اشاره کرد.

خلاصه داستان:
قصه فیلم "خاک و آتش" به وقایع 90 سال قبل برمیگردد که انگلیسیها از مسیر هندوستان به ایران وارد میشوند و به بهانه احداث خطوط راه آهن و تلگراف در خطه بلوچستان به قاچاق اسلحه و ناامن کردن منطقه مشغول میشوند. در این جریان شخص بلوچی به نام «جیاند» یا جیهند با حمایت یک روحانی با انگلیسها مبارزه میکند. داستان واقعی فیلم در دره نالک شهرستان خاش اتفاق افتاده و وجود گورستان مربوط به کشته های نیروهای انگلیسی در منطقه سندیت داستان فیلم و در واقع یکی از افتخارات مردم بلوچ و نشان دهنده روحیه وطن دوستی و بیگانه ستیزی آنان است .
نکته جالب در مورد این پرداختن به مساله میهن پرستی و دفاع قوم بلوچ از کشور عزیزمان ایران در مقابل هجوم و تجاوز بیگانگان است.مساله ای که در سینمای پس و حتی قبل از انقلاب به آن پرداخته نشده بود حداقل من فیلمی با این مضمون ندیده ام یا در مورد آن نشنیده ام.متاسفانه در سینمای سه دهه اخیر اغلب فیلمهایی که از سیستان و بلوچستان و مردم بلوچ تهیه شده در ارتباط با قاچاق مواد مخدر و یا نا امنی بوده است که برایند آن ایجاد چهره ای نا امن از استان و فرار سرمایه ها و نیروهای متخصص از منطقه بوده است.امری که به توسعه نیافتگی استان و ایجاد ذهنیت منفی از این استان زرخیز در ذهن مردم کشور انجامیده است.
اکنون که یک کارگردان سینمای ایران به موضوع ملی و میهنی دفاع یکی از قومیتهای کشور از مرزهای سرزمینی ایران زمین بدون پشتوانه و حمایت قوای دولتی پرداخته جای تقدیر دارد. یکی از مطالبات اقوام ایرانی هم از دیر باز پر رنگ نشان دادن آنان در شکل گیری و انسجام سرزمین ایران و معرفی واقعی آنان است.امری که تاکنون در آثار سینمایی و تلویزیونی کشور کمتر به آن پرداخته شده است حداقل در مورد قوم اصیل و آریایی بلوچ. جا دارد در آینده آثار ارزشمند دیگری از رشادتهای مردم این منطقه به داستان کشیده شود. ساخت فیلم بلند سینمایی "رستم دستان" یا "یعقوب لیث صفاری"اولین قیام کننده ایرانی علیه حاکمان ظالم عرب از منطقه سیستان و فیلم "حمل جیهند کلمتی " قهرمان اسطوره ای مبارزه با استعمار پرتغالی ها از منطقه بلوچستان می تواند سرآغازی برای تقویت اعتماد به نفس اقوام ساکن در جنوب شرق کشورمان و تقویت روحیه ایرانی و اسلامی آنان باشد.
گفتگو با محمود زند مقدم، حکایت بلوچستان و مردمان بلوچ در راوی آدم های سه قران و صناری

«حکایت بلوچ تلفیق موفقی است از شیوه تصویر هنرمندانه فضاها با آدم ها با آگاهی های مورد نیاز در مردم شناسی»این گفته احمد اشرف اندیشمند شهیر ایرانی شاید بهترین وصف برای اثر ماندگار فردی باشد که 47 سال تمام را با مردمان بلوچ «زیسته»است؛هم او که با وجود در اختیار داشتن مدرک دکتری از انگلستان آن هم در زمانه ای که کمتر کسی اساسا مدرکی مشابه با او در اختیار داشت،ترجیح داد تا به جای پست و مقام،راه بلوچستان را در پیش گیرد و با کوششی مثال زدنی،یکی از برجسته ترین تک نگاری های اجتماعی را به رشته تحریر در آورد. دکتر محمود زند مقدم بلوچ شناس پیشگام ایرانی سخن بسیار دارد: سخنانی که سرچشمه اش شناختی عمیق از مردمان و مختصات خاص بلوچستان است و این شناخت تام و تمام نه یک تعارف بلکه واقعیتی است که ریشه اش به عجین بودن زندگی او با بلوچستان بر می گردد.اینک اما در خانه ی کوچک اما پر مهرش در درکه ی تهران،دردمند و گله مند است:گله مند از آنانی که بدون کوچکترین شناختی از روحیات مردم منطقه برای آنها تصمیم می گیرند و دردمند از انتشاراتی که مدتهاست چاپ جلد ششم «حکایت بلوچ» را به تاخیر انداخته است تا همین دلیلی باشد بر بی انگیزگی اش برای تدوین جلد هفتم کتاب.با دکتر زند مقدم بلوچ شناس و بنیانگذار مراکز علمی و دانشگاهی سیستان بلوچستان در سال های دور گفتگویی ترتیب داده ایم که در ادامه می خوانید:
چگونه شد که با مقوله بلوچ شناسی ارتباط برقرار کردید؟می خواهم بدانم که ریشه آشنایی شما با بلوچستان ایران و در نهایت پژوهش ها و بررسی های گسترده تان در این باره چه رویدادی بود؟نقطه عطف این قضیه چه بود؟
در آن زمان مرکز آمار با همکاری بانک مرکزی در حال آماده سازی مقدماتی بودند تا بتوانند برای برنامه ریزی در منطقه بلوچستان اقدام نمایند.برای این کار لازم بود تا یک بررسی دقیق میدانی روی هزینه و درآمد خانوارها در تمام کشور صورت بگیرد.در حالی که در این اثنا کسی داوطلب اعزام به منطقه بلوچستان نبود، من اعلام کردم که حاضرم برای انجام این مهم به منطقه بروم ...
...اگر بخواهید به عنوان پرسش آخر مردمان بلوچ را در یک جمله توصیف کنید،چه می گویید؟
من در تمام این سال ها بلوچ ها را مردمی دیدم بسیار مهربان و مهمان نواز که تنها به دنبال کسب و کار به دست آوردن روزی خود و خانواده شان هستند.مهم این است که آنها تشخیص دهند که آمده ای در کنارشان باشی و حسن نیت داری و در این صورت است که همه جوره در کنار تو خواهند بود .جالب است بدانید بعد از این همه سال زندگی و رفت و آمد با بلوچ ها، کوچک ترین خاطره بدی از مردمان آنجا ندارم.
- تنوع کاشت محصولات کشاورزی به علت موقعیت خاص جغرافیایی استان و زود رس بودن برخی از محصولات نسبت به سایر نقاط کشور
- تولید 6/373146 تن محصولات باغی و 2208106 تن محصولات زراعي
- امکان کاشت انواع محصولات گرمسیری و نیمه گرمسیری در مناطق جنوبی استان که در صورت داشتن برنامه های مناسب می تواند یکی از مزیت های بالقوه بخش کشاورزی محسوب شود
- وجود 400 هزار هکتار اراضی قابل کشت در سطح استان
- تولید در حدود 16 درصد خرمای کشور در استان
وجود 23واحد عمل آوری و بسته بندی ماهی و میگو با ظرفیت اسمی 45000تن
- وجود 29 کارخانه کنسرو ماهی و روغن ماهی با ظرفیت اسمی 230 ميليون قوطي در سال و تولید230 ميليون قوطي در سال
- شناسایی 42 هزار هکتار زمین مساعد برای پرورش میگو در استان
- استعداد دو دوره پرورش ماهیان سرد آبی و گرم آبی با توجه به شرایط اقلیمی منطقه
کارگردان نمایش "زهم وکپن" ( خنجر و کفن ) از راهیابی گروه نمایشی موسسه فرهنگی وهنری آهنگ بلوچ ایرانشهر به جشنواره بین المللی فجر خبر داد.
محمد دین دشتی گفت :کار نمایش مذکور حاصل تلاش سه ماهه تمرین هنرمندان ایرانشهری با مشارکت دفتر فرهنگی شهرداری این شهر در مرحله باز بینی در بخش خیابانی آیینی به جشنواره بین المللی فجر به صورت مستقیم راه پیدا کرد .
وی اضافه کرد : این نمایش به نویسندگی نصیر احمد ملازهی با حضور هجده بازیگر جوان یکی از پروژه های پر هزینه و پر جمعیت بخش خیابانی تئاتر فجر و با استفاده از موسیقی دهل و سرنای اصیل بلوچی به صورت زنده اجرا خواهد شد.
دشتی گفت: موضوع این نمایش از داستانهای فولکلور منطقه بوده و از بخشش و وفاداری قوم بلوچ حکایت می کند .
وی افزود :نمایش زهم و کپن اولین کار نمایش خیابانی بومی گروه آهنگ بلوچ می باشد .وی گفت: نمایش خیابانی با توجه به مخاطب گسترده و عام آن و اجرای فضای باز دارای تاثیرات احساسی و بصری در مخاطب است و امید است در معرفی فرهنگ و هنر استان سیستان و بلوچستان در مرکز کشور موفق عمل کند .
کارگردان نمایش در پایان افزود: با توجه به عدم آشنایی مردم کوچه و خیابان تهران (عامه مردم)به فرهنگ منطقه سیستان وبلوچستان تلاشمان بر این است که ذره ای از مهربانی و بخشش مردم استان را بازبان هنر بیان کنیم .
دشتی در پایان افزود:در برهه کنونی کار فرهنگی دراستان نیاز اساسی جامعه است و هنر نمایش موثر ترین راه برای انتقال مفاهیم فرهنگی،دینی ،آیینی و اجتماعی به شمار می رود .
(علوم پزشکی)
|
|
نام ونام خانوادگی |
نوع مدرک | |||
|
1 |
محمدنعیم امینی فرد |
فوق تخصص پیوندقرنیه | |||
|
2 |
خداداداسدی |
چشم پزشک | |||
|
3 |
محمدمهران امینی فرد |
جراح عمومی | |||
|
4 |
محمدرضاامینی فرد |
پاتولوژیست | |||
|
5 |
کامبیزایزدپناه |
جراح عمومی | |||
|
6 |
شیرین بزرگزاده |
متخصص زنان وزایمان | |||
|
7 |
اسماعیل لشکرزهی |
دندانپزشک عمومی | |||
|
8 |
خالدستوده |
دندانپزشک عمومی | |||
|
9 |
محمداکبرزرین |
دندانپزشک عمومی | |||
|
10 |
عبدالستارکلکلی |
داروساز | |||
|
|
|||||
|
| |||||
|
| |||||
|
|
| ||||
|
|
|
||||
|
| ||
|
همايش تجليل از نخبگان علمي ايرانشهر ۲۷ آبانماه در محل سالن مجتمع فرهنگي و هنري ارشاد بهادر نادري مجري توانمند ايرانشهر برنامه را آغاز کرد . بخشهایی از سخنرانی های ارائه شده در همایش را در ذیل ملاحظه می کنید : بهادرنادري : ايرانشهر يك موقعيت خاص در ایران دارد چه از لحاظ جغرافيايي و فرهنگي چه از لحاظ تنوع اقوام و مذاهب ساکن در منطقه . شهلي بر ، رئيس شوراي اسلامي شهرایرانشهر : خدارا شاكريم توانستیم سال قبل در همچنين جلسه اي از دانشجويان دانشگاه آزاد تجليل بعمل بياوريم و اميد داشتيم در آينده از عزيزان در مقاطع دوره تكميلي تجليل كنيم. نتيجه اين توفيق را مي توان در یک نكته بحث كرد .. نظير برهانزهي دبير كميته جوانان شوراي اسلامي شهر ايرانشهر : برای برگزاری این همایش بالاي 300 نفر از نخبگان را شناسايي كرديم در رشته هاي مختلف اما در رشته هنر در مقاطع تكميلي دانشجويي نداريم و اين ادعا را داريم كه ايرانشهر مركز فرهنگي بلوچستان است. متاسفانه درايران مدرك گراي صرف مد شده كساني كه علم را فراگرفته بايد در راستاي علم تلاش كنند در راستاي
تشكر از برگزاركنندگان همايش و حضور گرم حضار گرامي در مقابل صحبت هاي آقاي شهلي بر اگر نخبگان از جامعه فاصله اي دارند تريبون ندارند تعداد زياد از نخبگان فرهنگي هستند كه به جامعه خدمت مي كنند اما خدمت فرهنگي هويدا نيست اما مردم فكر مي كنم قدر مي دانند.
امان الله تمنده رو :روزنامه نگار در ادبيات غنی ايران زمین بيت شعر معروفي وجود دارد که می گوید : ( آينه آن روز كه گيري به دست خود شكن آن روز مشو خود پرست.) اين شعر اشاره اي به نقد فردي و نگاه به درون دارد .ما قبل از اينكه به تحصيلاتمان و نخبه بودن خودمان افتخار كنيم بايد به ضعف ها و نواقصمان بپردازيم و تلاش كنيم براي اصلاح فردي و سپس اصلاح اجتماعي گام برداریم. با آنكه در عصر ارتباطات قرارداريم و لازم است كه ارتباطات گسترده اي با همديگر داشته باشيم به نظر مي رسد در برقراري ارتباط موثر و مستمر با همديگر ضعف داشته باشيم... |
هنر حصيربافي شاهكار دستان هنرمند زنان بلوچي است كه هنرمندانه در شهرستان نيكشهر از برگ درختان داز (نوعي نخل خرماي وحشي) اين اثر هنري را خلق ميكنند.

| ||||
|
به گزارش ایرنا اين دانش آموز در سال سوم رشته برق هنرستان يزدانشناس ايرانشهر مشغول تحصيل است و سامانه آبياري هوشمند، نخستين اختراع وي محسوب مي شود.
پرويز دليري روز يكشنبه در زمينه اختراع خود به خبرنگار ايرنا گفت: سامانه آبياري هوشمند با قرار دادن يك سنسور در كوزه كه داخل زمين قرار دارد فرمان مي گيرد، بطوري كه وقتي آب و رطوبت كوزه كاهش مي يابد بصورت خودكار فعال و شيرهاي متصل به پمپ شروع بكار مي كنند و آبياري انجام مي شود. دانش آموز ايرانشهري اضافه كرد: هنگامي كه سنسور داخل كوزه احساس كمبود رطوبت كند بصورت هوشمند شيرهايي را كه به پمپ وصل هستند فعال مي كند و آبياري انجام مي شود. وي ادامه داد: براي ساخت اين سامانه با همكاري مدير و دبيران هنرستان يزدانشناس ايرانشهر شش ماه مطالعه انجام شده است. دليري افزود: چهار ميليون ريال اعتبار براي ساخت سامانه آبياري هوشمند هزينه شد. او تاكيد كرد: استفاده از اين سامانه علاوه بر اينكه موجب صرفه جويي در آب مي شود نياز به حضور كشاورز هم ندارد. اين دانش آموز مخترع ايرانشهري گفت: اقدامهاي لازم براي ثبت اين اختراع در حال انجام است. |

|
مشهورترين جفت نينواز دنيا از نبود وارثي براي اين هنر مينالد. استاد شيرمحمد اسپندار سال 1306(هـ.ش) در بخش بمپور شهرستان ايرانشهر به دنيا آمد. وي از نوجواني به نواختن ني علاقهاي وافر داشت و در سفري به كراچي و سند نواختن دونلي يا جفت ني را نزد استاد خود جملشاه آموخت و با استعدادي كه داشت در نخستين مسابقه دونلي كه شركت كرد مقام نخست را به دست آورد. هماكنون استاد اسپندار مشهورترين جفت نينواز ايران و جهان به شمار ميرود و براي اجراي برنامه به كشورهاي مختلفي از جمله كلمبيا، اكوادور، پاناما، ايتاليا و فرانسه سفر كرده است. او داراي دكتراي افتخاري موسيقي سنتي از كشور فرانسه است.
وي همچنين درجه دكتراي افتخاري خود را چند سال پيش از وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دريافت كرد. استاد اسپندار آثار زيادي خلق كرده و همچنان مشغول فعاليت هنري است. وي با زبان شيرين بلوچي ميگويد كه اين هنر را نسل به نسل از نياكان خود به ارث برده است. اما اينك |
نقاش چیرهدست زندگی زنان مناطق محروم بلوچستانصدایی میشنوم انگار كسی مرا میخواند، راه دوری نمیرویم، چند كیلومتر آن طرفتر از خانه ما درست در حاشیه شهر كه فاصله چندانی با ما ندارد، فقر نقاش چیرهدست زندگی زنان مناطق محروم شده است. |
فقر نقاش چیرهدست مناطق محروم است كه رنگ و بویی دگر به آن داده و بر همه چیز دور و برش رنگ فقر پاشیده است و مسائل رفاهی تا آموزشی همگی زیر چتر این نقاش تغییر رنگ دادهاند.
جامعه زنان در مناطق محروم و حاشیهای شهر زاهدان بار دیگر بهانهای شد تا بیعدالتیهای صورت گرفته در حق این قشر از جامعه را در ذهن تداعی و بر تلخی آن بیفزاید.
مسئول دفتر حمایت از حقوق زنان و كودكان دادگستری سیستان و بلوچستان در این زمینه معتقد است: ازدواجهای ثبت نشده، فرزندان بیشناسنامه، وضعیت بد بهداشتی، بیسوادی و رعایت نشدن عدالت در حق زنان از مهمترین مشكلات جامعه زنان در نقاط حاشیهای شهر زاهدان است
به احترام آب و طبیعت، مردم بلوچستان تمساح مردابی را شکار نمیکنند و همین است که هنوز نسل تمساح مردابی ایران منقرض نشده و در پناه طبیعت و مردم بلوچستان اینگونه جانوری کمیاب ایرانی حیاتش را ادامه میدهد
بلوچها معتقدند هر جا آب هست، تمساح هم هست.ایندو در نگاه مردم بلوچ لازم و ملزوم یکدیگرند که اگر یکی برود دیگری هم به قهر سرزمین را ترک میکند؛ پس به حرمت آب و زمین، تمساح مرداب از شکار جان به در میبرد و در رودخانههای بلوچستان نسل اندر نسل زندگی میکند.

رودخانههای بلوچستان باران که ببارد طغیان میکنند و درخت و سنگ و خانه را با خود میبرند، روزهای دیگر سال کم آب میشوند، بعضیها خشک میشوند اما باریکه آبی در بعضیها باقی میمانند؛ همانها میشوند زیستگاه تمساح مردابی ایران.
رودخانههای این منطقه هرچند در فصل تابستان روزهای کمآبی را سپری میکنند اما هنوز بهترین مأمن تمساح مردابی ایران هستند.
تمساح مردابی را مردم بلوچ گاندو مینامند،
غارها بهعنوان بخشي از شگفتيهاي جنوب سيستان و بلوچستان در منطقه سيستان نظر هر بيننده را به خود جلب ميكند. هر چند تاكنون از جاذبهها و شگفتيهاي منحصر به فرد سيستان و بلوچستان اخبار و تصاوير بيشماري در رسانهها منتشر شده است، اما جذابيت غارهاي آن، چنان كه بايد به همگان معرفي نشده است. 
مناطق مختلف جنوب سيستان و بلوچستان از جمله سرباز، ايرانشهر، نيكشهر و سراوان فقط بخشي از جاذبههاي منحصر به فرد استان را شامل ميشوند كه نمونههايي از غارها و زندگي غارنشيني در دوران نوسنگي در آنها مشاهده شده است.
دکتر محمد رضا طاهری
بر پهنه ی گسترده گیتی در محل تلاقی خاورمیانه با سرزمین عجایب (هندوستان) قومی به سر میبرد که کمتر کسی در دنیا وجود دارد که آنها را نشناسد. قدمت تاریخی این قوم و زمان استقرار آن در این منطقه محروم طبیعی، و اینکه چه چیزی بلوچ را وادار به سکونت در این مثلث خشک و خشن نموده برای کسی کاملا روشن نیست. بلوچ قومی از اقوام مختلف دنیا مانند عرب، افغان، ترک، کرد و ... است. وطن اصلی بلوچها، بلوچستان است که در کتابهای تاریخی قدیم بنام "مکران" یاد شده است. این نام در زمان سلطنت نادر شاه افشار به "بلوچستان" تغییر یافت.
ریشه بلوچ
درباره ریشه بلوچها اجماع نظر وجود ندارد. عمده بحث در این زمینه بر محور دو نظریه است، یکی ریشه ایرانی (آریایی) و دیگری ریشه عربی.
نظریه دوم معتقد است که ریشه بلوچها از اعراب و اعقاب حمزه، عموی پیامبر اسلام (ص) است. ولی نظریه اول برای قوم بلوچ ریشه ایرانی قائل است و نظریه دوم را فاقد مستندات تاریخی میداند.
در مورد نژاد بلوچ آنچه مورد توافق اکثر نویسندگان و جامعه شناسان است، نژاد آریایی مردم بلوچ است. به سبب موقعیت جغرافیایی منطقه، قوم بلوچ نژاد خود را به خوبی حفظ کرده است. کمسیون ملی یونسکو درباره نژاد بلوچ میگوید "بدون شک قوم بلوچ از همین اقوام آریایی جدا شده و پس از گذشتن از مناطق شمالی به جنوب آمده اند و قرابت زبان بلوچی با زبان باستانی موید این تصور است."
عطاء الله مینگل از رهبران سیاسی بلوچستان پاکستان میگوید
مطلب زیر رو واسه کار اداری ام ترجمه کرده ام چون هم براش زحمت کشیدم و هم فکر کنم ارزش این رو هم داشته باشه که تو وب مطرح بشه اینجا اوردم .امیدوارم از اونور دنیا ٬نشده از آسمونا !! یکی پیدا بشه تو استان ما سرمایه گذاری کنه شاید از رنجی که مردم ما از فقر و بیکاری میکشن کم بشه.گفته شده که بسیاری از نا امنیها و مشکلات استان به دلیل بیکاری و نبود مشاغل پایدار و منابع درامدی مناسب برای مردم این سامان هست.گرچه دلایل زیاد دیگه ای هم برای مشکلات وجود داره ولی از غول بیکاری نمی توان غافل شد..

Main Proposed Projects For Attracting Indoor And
Foreign Investment In Sistan And Balochistan Province
1. Establishing an oil refinery plant in Chabahar Port with the capacity under 300000 barrels per day , and the investment of about 3 billion dollars .
2. Establishing south – north railway corridor from Chabahar to Khorasan with the length of 1600 kilometers .
3. Establishing a gas power plant with the capacity of 1500 – ....2000 mega watt .
34. Establishing polyester and polyal factories .
شایان ذکر است اعضای این گروه به خوانندگی نصیر احمد ملازهی و نیک محمد دهانی، نوازنده سرود(قیچک) احمد وطن خواه ،نوازنده (رباب )عادل حسینی ،نوازنده (دهلک)نظام حسینی نژاد ،نوازنده (بنجو)برکت حسینی نژاد تشکیل می دهند.
مقدمه
مهمترین اثر اجتماعی نابرابری ثروت که بیشتر نظریه های اجتماعی نیز بدان توجه دارند، وقوع خشونت و شورش می باشد؛ زیرا این نوع نابرابری بیشترین تأثیر را در ایجاد تضاد و تعارضات اجتماعی برجای می گذارد. اما صرف نظر از اینکه تضاد در زمانی که شکل ساختاری به خود می گیرد، از چه منابعی برخوردار است، شکافهای اجتماعی را تولید می کند. این نوع شکافها در شرایط خاصی منجر به تشکیل گروه بندیهای اجتماعی و حتی سیاسی می گردد که این گروه بندیها نیز اگر به گونه ساختاری شکل گیرند در درون خود شبکه ای از روابط میان اعضا را بوجود می آورند که علاوه بر پیوند دادن افراد به یکدیگر، تراکم اجتماعی بسیار نیرومندی را نیز ایجاد می کند.

پس اینکه نظریه های اجتماعی، نابرابری را علت محوری شوو خشونت قلمداد میکنند، نشان می دهد متغیرهای بینابینی، در این رابطه علّی ایفاگر نقش مهمی هستند. بنابراین تضادهای ساختاری، بروز شکافهای اجتماعی و تشکیل گروه بندیها، از جمله این نوع متغیرها می باشد.
الف) نقش اجتماعی گروههای قومی
شکافهایی که در موضوع مورد بررسی ما بر روی آن تأکید می شود از شکافهای مرکز و پیرامون می باشد که گروههای قومی را که از جمله گروه بندیهای ساختاری است به وجود می آورد.
گروه قومی هر چه منافع و حقوق شهروندی خود را در تعارض با حقوق ملی ببیند و اعضای گروه تمایزات نژادی و زبانی و مذهبی خود را با اعضای غیرگروه خودی به روشنی دریابند، شکاف عمیق تری را میان خود و دیگران احساس خواهند کرد.
شب شعر بلوچی (تپاکین شپ) با هدف زنده کردن اشعار بلوچی در جامعه بلوچستان در تالار علامه حلی دانشگاه آزاد واحد زاهدان برگزار شد.
دبیر این همایش گفت: با توجه به اینکه هر یک از شعرای بلوچ مشغول به سرودن اشعار هستند، ناشناخته مانده اند و هدف از برگزاری این همایش زنده کردن اشعار بلوچی است. دهواری اظهار داشت: .به گفته مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان از ترم آینده 2 واحد زبان بلوچی در واحد زاهدان و برای اولین بار در ایران تدریس خواهد شد
در ادامه این مراسم نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه های استان آمادگی خود را جهت حمایت از کلیه فعالیت های علمی، فرهنگی و هنری دانشجویان بلوچ اعلام کرد.
رئيس دانشگاه سيستان و بلوچستان گفت: اين دانشگاه به عنوان دانشگاه مادر در منطقه سيستان و بلوچستان فعاليت خود را از سال 1353 با راه اندازي رشته راه و ساختمان در قالب دانشکده فني و مهندسي در شهر زاهدان آغاز کرد.
"احمد اکبري ادامه داد: سپس در سال 1356 دانشکده "دريانوردي و علوم دريايي" چابهار تاسيس شد و به ترتيب در سال هاي 65 و 68، دانشکده هاي علوم پايه و کشاورزي زابل شروع به کار کرد.

وي اظهار داشت: در سال 1370 به دنبال مصوبه شوراي گسترش آموزش عالي مبني بر ادغام دانشگاههاي تربيت معلم شهرستان ها در دانشگاههاي محلي، دانشگاه تربيت معلم زاهدان با افزون بر دو هزار دانشجو در 9 رشته و گرايش با دانشگاه سيستان و بلوچستان ادغام شد.
او گفت: در 35 سال گذشته اقدامات بسيار مطلوبي در حوزه عمراني، آموزشي و پژوهشي انجام گرفت که اين دانشگاه در سال 84 براساس 26 شاخص تعيين شده از سوي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري از دانشگاه "در حال توسعه" به دانشگاه "توسعه يافته" ارتقا يافت.
وي بيان کرد: اکنون دانشگاه سيستان و بلوچستان داراي 327 رشته و گرايش در سه مقطع کارشناسي، کارشناسي ارشد و دکترا و پنج رشته در مقطع کارداني است و 400 عضو هيات علمي، 19 دانشکده، 20 هزار دانشجو و 10 پژوهشکده فعال و در حال احداث دارد.
اکبري گفت:

|
سـوزندوزي هـنـر اصيل سيستان و بلوچستان است كه از ديرباز در اين استان مرزي رايج بوده و از نسلي به نسلي ديگر انتقال يافته است. صنايع دستي و سنتي سيستان و بلوچستان با ويژگيهاي بارز خود شيفتگان بيشماري دارد و به اقصي نقاط جهان صادر ميشود. اشكال هندسي بهكار رفته با رنگهاي متنوع روي پوشاك زنان بومي سيستاني و بلوچ خود نمايانگر هنري خلاق زاييده ذهن پوياي مردمان اين ديار و بويژه زنان است. جداي از اين، مردان و زنان اين ديار با پوشش محلي و سنتي نشان دادهاند كه همچنان بر صيانت از ميراث فرهنگي پايبند هستند. مردم اين ديار در طول تاريخ با خلق آثار سنتي و دستي ضمن معرفي بيش از پيش استان، گامي مهم براي امرار معاش نيز برداشتهاند. صنايع دستي رايج در اين ديار هم تامينكننده نيازهاي خانواده و همراهي براي امرار معاش به شمار ميآيند. دراين ميان هستند هنرهاي سنتي كه نسبت به ديگر صنايع راه خود را در بازار گشوده و خريداران زيادي دارند و سوزندوزي از آن جمله است. در سيستان و بلوچستان از سوزندوزي به بلوچدوزي نيز ياد ميكنند. اين هنر نزد ساكنان اين ديار و بهويژه زنان از اهميت زيادي برخوردار است. اين هنر زيبا به ياري دستان هنرمند و ماهر زنان و دختران بر پارچه شكل ميگيرد و بعضا به فراخور اوضاع اقتصادي خانواده، تنها راه امرار معاش برخي زنان اين استان است. هنر سوزندوزي را دختران |

|
سيستان و بلوچستان، استاني سرشار از منابع طبيعي در جنوب شرق كشور واقع است. اين استان با دارا بودن آبو هوايي گرم و خشك، طبيعتي بكر همراه با آثار و ابنيه تاريخي منحصر به فرد، در حاشيه درياي نيلگون چابهار قرار دارد و با داشتن دهها شاخصه ديگر، چشم براه مسافران و علاقهمندان به تاريخ، تمدن و فرهنگ ايران زمين است. استان سيستان و بلوچستان مجاور استانهاي كرمان و خراسان جنوبي قرار گرفته و با كشورهاي افغانستان و پاكستان مرز خاكي مشترك دارد و از طريق دريا به كشورهاي حوزه خليج فارس متصل است. با گذر در مناطق مختلف سيستان و بلوچستان از شمال تا جنوب مردماني خونگرم را خواهيم ديد كه با گويشهاي مختلف سيستاني و بلوچي و با چهرههايي خندان در كنار يكديگر زيست ميكنند. مردمان سيستان و بلوچستان كه ساكنان سرزمين آفتاب لقب گرفتهاند در ميهماننوازي چنان شهره خاص و عام هستند كه گويي سالهاي متمادي در كنار همديگر بودهاند..... موقعيت استان
استان سيستان و بلوچستان بيش از ۱۱00 كيلومتر مرز خشكي با دو كشور افغانستان و پاكستان دارد و از اين لحاظ منطقهاي استراتژيكي براي ايران زمين محسوب ميشود... مجتمع بزرگ تفريحي...
جانوران در حال انقراض.... تمساح پوزه كوتاه ايراني نوعي خزنده است كه در ايران تنها ناحيه زيست اين گونه جانوري، منطقه حفاظت شده باهوكلات، در بلوچستان است. زيستگاه اصلي اين جانور در منطقه باهوكلات، رودخانه سرباز و منطقه كاجو است و مردم محلي به آن گاندو نيز ميگويند.خرس سياهآسيايي نيز چشم همگان را خيره ميكند. خرس سياه از دو گونه خانواده خرسها است كه در ايران زندگي ميكنند. |
زاهدان_ قلعه "بمپور" به عنوان استوارترين پناهگاه مردم بلوچستان در قرون گذشته بر فراز تپهاي مصنوعي در شهرستان ايرانشهر استان سيستان و بلوچستان بنا شده است.
اين قلعه با عمري به بلنداي حدود دو هزار سال با وجودي که زخمهاي زيادي در طول تاريخ بر اثر جنگها، بلاياي طبيعي و شنهاي روان برداشته، همچنان پايدار بر فراز تپه اي مصنوعي چشم بينندگان را حتي از فرسنگ ها راه دور به خود خيره ميسازد.
قدمت قلعه بمپور که در 24 کيلومتري غرب ايرانشهر و در جوار شهر بمپور قرار گرفته، به دوران اشکانيان و ساسانيان بر مي گردد و امروزه در رديف آثار تاريخي ايران به ثبت رسيده است. زمان ساخت اين قلعه به طور دقيق مشخص نيست اما با توجه به سبک معماري برج و باروهاي آن حداقل بايد تاريخ پيدايش قلعه به سده چهار هجري بازگردد. 
قلعه تاريخي بمپور که شناسنامه و موجوديت خطه بلوچستان محسوب مي شود، بارها در زمانهاي مختلف و به ويژه در دوره قاجاريه محاصره و به توپ بسته شد. سيستان و بلوچستان بخشي از سرزمين کهن ايران به شمار مي رود که مجموعهاي از يادمانهاي مادي و معنوي تاريخي اين مرز و بوم را از دورترين دوران تاکنون در سينه خود حفظ کرده است.
بمپور ناحيه جلگهاي است که 510 متر ازسطح دريا ارتفاع دارد
محمد اکرم حسین بر
چون همواره مردم غیور بلوچستان ظلم و جور حکام و سلاطین ستمگر زمانه را بر نمی تابیدند و در مقابل آنان قد علم می کردند، این خطه از ایران زمین همواره کانون توجه اربابان قدرت بوده و مدام مورد تاخت و تاز آنان قرار گرفته است که مردم بی گناه و بی دفاع را به خاک و خون کشیده و دستگاههای ظلم و جور آنان چیزی جز خرابی و بدبختی برای این منطقه به ارمغان نداشته اند.....
در مورد زبان بلوچی باید گفت که ریشه زبان بلوچی همانند کردی محل اختلاف نیست و تحت عنوان شاخه ای از شعبه فارسی گروه ایرانی خانواده زبان های هند و اروپایی طبقه بندی شده است....
حذف تروريسم تداوم مطالعات باستانشناسي سيستان و بلوچستان را به همراه دارد
ضربات ناشي از حضور تروريسم و ناامني ناشي از آن بر ساختارهاي فرهنگي ـ اقتصادي يک منطقه تنها معطوف به گردشگري نيست. اين ناامني در يک گام بزرگتر، مانع از رشد مطالعات و پژوهشهاي علمي منطقه از جمله باستانشناسي نيز ميشود.
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ تروريسم و جريانات معطوف به ايجاد رعب و وحشت در يک منطقه، علاوه بر ايجاد ناامني، مانع از رشد فعاليتهاي فرهنگي از جمله گردشگري در آن منطقه ميشود. اما اين تنها بخشي از قرباني فرهنگي تروريسم است. استان سيستان و بلوچستان نزديک به يک دهه درگير فعاليتهاي عبدالمالک ريگي بوده و همين امر باعث کاهش رونق گردشگري در منطقه شده بود. اما اين استان يکي از مهمترين مناطق باستاني کشور است و همين ناامني سبب شد تا مطالعات باستانشناسي سيستان و بلوچستان، به خصوص در منطقه بلوچستان، تا مدتها دچار مشکلات عديدهاي شود. عدم امنيت مانع از حضور باستانشناسان ميشد و به همين علت به غير از چند محوطه باستاني، آنهم بيشتر در منطقه سيستان، بخشهاي ديگر مطالعاتي راکد مانده بود. مهدي مرتضوي، باستانشناس و پژوهشگر استان سيستان و بلوچستان از جمله چهرههاي دانشگاهي اين استان است که مدتها روي راهکارهاي تداوم مطالعات باستانشناسي سيستان و بلوچستان آسيبشناسي کرده است. وي در اين مصاحبه، حذف تروريسم از منطقه را يکي از نقاط عطف و اميدي براي تداوم اين مطالعات دانسته است
.
استان سيستان و بلوچستان از مهمترين استانهاي کشور به لحاظ باستانشناسي است اما تا کنون فعاليتهاي چنداني به خصوص در بخش بلوچستان صورت نگرفته که برخي آن را ناشي از عدم امنيت در منطقه ميدانستند. با توجه به دستگيري عبدالمالک ريگي و اميد بازگشت دوباره امنيت به منطقه، نگاه شما به تداوم مطالعات باستانشناسي در بلوچستان چيست؟
بنام خدا.اجازه مي خواهم در ابتدا سئوال جنابعالي را به چالش بکشم. بنده کاملا با عدم امنيت در استان سيستان و بلوچستان خصوصا در بخش جنوبي آن يعني بلوچستان مخالف هستم. به نظر اينجانب "احساس ناامني" بهترين جايگزين براي "عدم امنيت" است.