شهردار زن در بلوچستان

من جزو کسانی بودم که از همان اول که به تهران آمدم، تصمیم نداشتم در این شهر بمانم. می‌خواستم برگردم و به شهر خودم خدمت کنم. با اینکه من تهران را خیلی دوست داشتم، حتی روزهای اولی که به شهر خودم برگشتم، خیلی برایم سخت بود. محرومیت‌های اینجا، بسیار آزار‌دهنده است. اما من می‌خواستم، برای برداشتن این محرومیت‌ها تلاش کنم.
شرق نوشت:
 
سامیه بلوچ‌زهی، از خط‌قرمزها عبور کرده است. او دختر 26ساله، مجرد و اهل سنت است که توانسته شهردار کلات (مرکز شهر سرباز) در سیستان‌وبلوچستان شود. یکه‌تازبودن بلوچ‌زهی، تنها به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ او توانست، با اکثریت مطلق آرای اعضای شورای شهر کلات، این سمت را از آن خود کند. اتفاقی که با وجود فضا و بافت سنتی سیستان‌وبلوچستان، رخدادی بی‌سابقه است. خانم شهردار، می‌گوید که طلسم مدیریت زنان در سیستان‌وبلوچستان را شکسته. به‌حق که چنین کرده است. او در خانواده‌ای هشت‌نفره زندگی می‌کند. در خطه‌ای از ایران که اغلب زنان هنوز به‌راحتی، قادر به استفاده از حقوقی همانند درس‌خواندن، انتخاب همسر و فعالیت اجتماعی نیستند. او با وجود همه این موانع، دست از فعالیت نکشید و درسش را ادامه داد. برای تحصیل در رشته منابع طبیعی به تهران آمد، اما برخلاف بسیاری از دانشجویان شهرستانی، پایتخت پرهیاهو را ترک کرد و به زادگاهش بازگشت تا برای برداشتن محرومیت زنان، مردان و کودکان زادگاهش بجنگد. او انتخابش را سرآغازی برای خودباوری زنان بلوچ و به چالش‌کشیدن سلطه نظام مردسالاری در این خطه از سرزمین ایران می‌داند.
 
‌چطور شد که تصمیم گرفتید، شهردار شوید؟
می‌خواستم کمبودهایی که خودم با آنها دست‌وپنجه نرم کردم، نسل‌های بعد از من نداشته باشند. نمی‌خواستم، برادرزاده، خواهرزاده و کودکان شهرم بدون داشتن پارک بزرگ شوند. اینجا بیشتر بچه‌ها افسرده هستند. شاید باور نکنید، اما بچه‌های شهر ما با دیگر شهرها متفاوتند، آنها وقتی در شهر دیگری پارک می‌بینند، انگار با چیز عجیبی روبه‌رو شده‌اند، بی‌نهایت هیجان‌زده می‌شوند. آخر، شهر ما هیچ‌چیز ندارد. ما کمبودهای بسیاری داریم. حتی طرح جامع شهری نداریم. جایی نداریم که زنان و مردان بتوانند به‌راحتی در آن قدم بزنند. یک قلعه تاریخی داریم که سال‌هاست، بازسازی نشده و دارد از بین می‌رود. شهر کلات هزارو200نفر جمعیت دارد اما روزانه پنج‌هزارنفر از روستاهای اطراف برای فروش محصولات تولیدی خود وارد این شهر می‌شوند و این جمعیت شناور باعث ایجاد سد معبر و ترافیک شهری شده است. من می‌خواستم کاری کنم که این مشکلات رفع شود، بنابراین تصمیم گرفتم، شهردار شوم.
 
‌ابتدا که فکر شهردار شدن در ذهن شما جرقه زد، با چه چالش‌های درونی روبه‌رو بودید؟
من وقتی بحث شوراها مطرح بود، به این علت که خواهرم می‌خواست که در شورای شهر عضو شود، برای نخستین‌بار به فکر افتادم که من هم باید کاری انجام دهم. اما واقعا نمی‌دانستم که من می‌توانم شهردار شوم؟ می‌توانم مدیریت کنم؟ با انبوهی از این سوالات روبه‌رو بودم. در این میان، پدرم بسیار از من حمایت کرد. بعضی وقت‌ها بود که ناامید می‌شدم. اما پدرم به من امید می‌داد. اعضای شورای شهر (به‌خصوص رییس شورای شهر) هم از من حمایت خوبی کردند.
 
‌شما سال‌های تحصیل خود را در تهران گذراندید، در کدام منطقه ساکن بودید؟ آیا فکر می‌کردید که روزی بتوانید، مسوولیت شهرداری شهر خودتان را برعهده بگیرید؟
من در غرب تهران در «چاردیواری» ساکن بودم. دانشگاه علوم تحقیقات درس می‌خواندم. آن سال‌ها همیشه به نحوه شهرداری به‌خصوص شهرداری منطقه2 تهران توجه می‌کردم. چگونگی اداره تهران همیشه مورد توجه من بود.
 
‌چرا مانند بسیاری از دانشجویان شهرستانی، تهران نماندید؟
من جزو کسانی بودم که از همان اول که به تهران آمدم، تصمیم نداشتم در این شهر بمانم. می‌خواستم برگردم و به شهر خودم خدمت کنم. با اینکه من تهران را خیلی دوست داشتم، حتی روزهای اولی که به شهر خودم برگشتم، خیلی برایم سخت بود. محرومیت‌های اینجا، بسیار آزار‌دهنده است. اما من می‌خواستم، برای برداشتن این محرومیت‌ها تلاش کنم.
 
‌برای خیلی‌ها عجیب است که چطور شورای شهر کلات، با توجه به محدودیت‌های موجود نسبت به زنان، به شما به‌عنوان شهردار رای دادند؟
به‌نظرم، شورای شهر در راستای اهداف خودشان به‌وجود یک شهردار همراه، خلاق و توانا نیاز داشتند. من برنامه مشخصی داشتم. جوانگرایی، پیشرفت و توسعه شهر سرباز از مهمترین اهدافم بود. تقویت اندیشه شورایی و مشورتی، استفاده از نخبگان جوان و در نهایت برنامه‌محوربودن را به‌عنوان عنصر مفقوده در تمام عرصه‌های مدیریت شهری لازم می‌دانستم. از سوی دیگر معتقدم که شورای شهر هوشیارانه پی برده است، راز موفقیت پدرانمان پرداخت حقوق نیمه دیگر جامعه، یعنی زنان بوده است و دریافته‌اند که سرنوشتشان به گونه‌ای پیچیده با سرنوشت ما گره خورده، به همین دلیل با اکثریت مطلق آرا (پنج‌رای) توسط اعضای شورای اسلامی شهر سرباز به این سمت انتخاب شدم. انتخابی که با توجه به فضای استان و بافت سنتی آن بی‌سابقه بوده است.
 
‌مردم از این انتخاب حمایت کردند؟
بله خوشبختانه، اکثر مردم از این انتخاب استقبال کردند، به‌خصوص مورد حمایت روحانیون قرار گرفتم. من یک‌سال سابقه کار در اداره منابع طبیعی به‌عنوان ناظر بخش جنگل دارم. به‌نظرم این سابقه‌کاری در اعتماد مردم به من بسیار موثر بود.
 
‌جالب است که زن‌بودن شما در این انتخاب تاثیر منفی نداشت.
من با توجه به حقوق مسلم خود در اصل بیست‌ویکم قانون اساسی، دنبال احقاق حقوق ازدست‌رفته زنان شهرم بودم. می‌خواستم، زنان، این قشر همیشه قربانی، به خودباوری برسند. امیدوارم که این حرکت، زنگ شروعی برای تمام زنان زادگاهم باشد و آنها بتوانند نقش بیشتری در جامعه ایفا کنند. دوست دارم زنان، همراه برادران‌ خود در ساختن بنیادهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بکوشند. یادمان نرود، سال‌ها پیش زمانی که پدرانمان و برادرانمان در روستاها برای امرار معاش بر سر زمین‌های کشاورزی می‌رفتند، مادران و دختران نیز چه در کارهای خانه‌داری و چه در امور کشاورزی و دامداری دوشادوش آنها بودند. امیدوارم با انتخاب من، به عنوان نخستین شهردار زن بلوچ، در منطقه‌ای که همچنان عده قلیلی نسبت به حاشیه راندن زنان اصرار دارند، به زودی شاهد حضور بیشتر زنان در سمت‌های مدیریتی باشیم.
 
‌ شما در این مدت با برخورد نامناسبی روبه‌رو نشدید؟
من در این مدت با هیچ برخورد نامناسبی مواجه نشدم. به نظرم، پس از اینکه ما شهرنشین شدیم، زنان و دختران به مرور زمان از صحنه امور اجتماعی حذف و خانه‌نشین شدند. مردمان شهر سرباز، مردمان فهیمی هستند. آنها با انتخاب شورایی متفاوت، روح تازه‌ای در کالبد این شهر تاریخی دمیدند. این مردم درس استواری را از کوه‌ها و درس تلاش و تکاپو را از رود همیشه جاریشان و درس نوع‌دوستی و صداقت را از اجدادشان آموخته‌اند.
 
‌زنان شهر سرباز نسبت به انتخاب شما چه واکنشی داشتند؟
زنان شهر، از این انتخاب خوشحال شدند. می‌دانید که بافت شهر سرباز، یک بافت سنتی است. انتخاب یک شهردار زن به خودی‌خود یک رویداد بسیار نادر در ایران است اما انتخاب یک شهردار زن از اقلیت قومی و مذهبی بلوچ و اهل‌سنت تاکنون اتفاق نیفتاده بود. من با شهردار شدنم امید و خودباوری را در بین زن‌های بومی زنده کردم. فکر می‌کنم با این اقدام، تعداد بسیاری از زنان بتوانند، وارد عرصه‌های مدیریتی و سیاسی شوند. در واقع این فرصتی است برای تمام کسانی که با وجود داشتن تخصص در انزوا قرار گرفته بودند.
 
‌بنابراین، به‌نظر شما این انتخاب، سرآغازی برای بازنگری در نظام مردسالاری سیستان‌وبلوچستان است؟
بله، این انتخاب می‌تواند سرآغازی باشد برای خودباوری زنان بلوچ و بازنگری در نظام مردسالاری و تقویت حقوق و نقش اجتماعی زنان.
 
در این چند روز شهردار بودنتان برخورد ارباب‌رجوع‌ها و پرسنل شهرداری با شما چگونه بوده؟
برخوردها خیلی خوب است. مدیریت قبلی عملکرد مناسبی نداشته است. احساس می‌کنم که در حال حاضر، پرسنل شهرداری خیلی راضی هستند. آنها به من احترام می‌گذارند. ارباب‌رجوع‌هایی که در این یک‌هفته به شهرداری آمدند، خیلی برخوردهای خوبی داشتند. فکر نمی‌کردم که مردم به این خوبی از من استقبال کنند.
 
‌حالا از برنامه‌هایتان بگویید، از برنامه‌هایی که برای اجرای آنها انتخاب شدید.
شهر سرباز با مشکلات بسیاری روبه‌رو است. من راه‌اندازی و توسعه زیرساخت‌های فرهنگی، ورزشی، رسانه‌ای، اجتماعی و هنری را در اولویت برنامه‌هایم قرار داده‌ام. می‌خواهم از زنان و جوانان در اجرای فعالیت‌های شهری استفاده کنم. طرح‌هایی هم برای اوقات فراغت جوانان و زنان دارم. من خدمتگزار مردم شهر سرباز هستم و می‌خواهم شرایط مناسب شهری را برای سلامت جسمی و روحی آنها فراهم کنم. از آنجایی‌که زنان قشر آسیب‌پذیر جامعه هستند و بخش اشتغال زنان تاکنون نادیده گرفته ‌شده است، می‌خواهم که شرایط مناسب کاری را برای آنها فراهم کنم. برای مثال هیچ اقدامی برای زنان دستفروش انجام نشده، دستفروشی یک زن یعنی مرگ تدریجی او که از سر ناچاری به دستفروشی روی آورده. من می‌خواهم که این خلأ‌ها را برطرف کنم.
 
و حالا حس شما به عنوان یک خانم شهردار؟
من زن بلوچی هستم که طلسم مدیریت در این شهر را شکستم و تنها امیدم داشتن شهری سبز و آسمانی آبی است.

کاظم معتمدنژاد، پدر علوم ارتباطات ایران درگذشت

کاظم معتمدنژاد، از بنیانگذاران و استادان رشته ارتباطات و روزنامه‌نگاری ایران، در ۷۹ سالگی در تهران درگذشت.

او در جوانی پس از ورود به عرصه مطبوعات و دریافت بورسیه برای تحصیل در پاریس، موفق به دریافت مدرک دکترای حقوق و علوم سیاسی و دکترای تخصصی از انستیتو مطبوعات و علوم نظری دانشگاه پاریس شد.

کاظم معتمدنژاد در سال‌های ۳۶ تا ۴۰ عضو هیئت تحریریه روزنامه کیهان بود و در سال‌های دهه ۵۰ شمسی در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، معاونت و سپس ریاست دانشکده را بر عهده‏‌ گرفت.

او پس از انقلاب ایران و تعطیلی دانشگاه ها، به پاریس رفت ولی در سال ۶۸ بار دیگر به ایران بازگشت و به فعالیت دانشگاهی و مطبوعاتی ادامه داد. او در تاسیس موسسه ها و دوره های آموزشی فراوانی چون موسسه عالی مطبوعات و روابط عمومی، دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی و تاسیس دوره های فوق لیسانس و دکترای این دانشکده نقش مهمی داشت.

آقای معتمدنژاد تا هنگام بازنشستگی استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی باقی ماند.

او که در سال تحصیلی ۷۴-۷۳ استاد نمونه دانشگاه های ایران معرفی شده بود، کتاب های متعددی در زمینه روزنامه نگاری، رسانه و ارتباطات نوشته بود که از مهم ترین آنها می توان به "روزنامه‌نگاری" (با همکاری ابوالقاسم منصفی)، اشاره کرد.

آقای معتمدنژاد در گفتگویی با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در سال ۹۰ گفته بود: "براساس نظر سازمان ملل باید تیراژ مطبوعات ایران ۷.۴ میلیون نسخه در روز باشد، در حالی که این عدد در ایران اکنون ۱.۵ میلیون است."

او بر بهبود آموزش روزنامه‌نگاری تاکید داشت و می گفت: "این رشته مانند حرفه‌های حقوق و پزشکی یک کار تخصصی است و کسانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند باید متخصص باشند."

از جمله آثار او می توان از کتاب ها و مقالاتی چون «حقوق مطبوعات»، «ارتباطات بین الملل»، « ارتباط جمعی غربی و انقلاب اسلامی ایران: بازنگری انتقادی نظریه های غربی توسعه بخشی ارتباطات در جهان سوم و تحقیق در پوشش خبری انقلاب اسلامی ایران در وسایل ارتباط جمعی غرب»، « ارتباطات در خدمت انسان ها: برنامه بزرگ یونسکو برای سال های ۱۹۸۴-۸۵»، «ارتباطات و وسایل ارتباطی»، «حقوق ارتباط جمعی»، «روزنامه نگاری»، «روزنامه نگاری: با فصلی جدید در بازنگری روزنامه نگاری معاصر»، « روش تحقیق در محتوای مطبوعات: با کلیاتی درباره تجزیه و تحلیل در ارتباطات جمعی»، «روش مطالعه و بررسی مطبوعات»، «کتابشناسی ارتباطات جمعی در جهان سوم»، «ماکت سازی و صفحه بندی»، «مصاحبه و رپورتاژ»، «مطالعات و تحقیقات انتقادی در ارتباطات اجتماعی»، «مطالعات و تحقیقات انتقادی در ارتباطات اجتماعی»، «مطبوعات، تبلیغات و افکار عمومی»، «مطبوعات و وسایل خبری: ارتباطات و مطبوعات در دنیای امروز» و «وسایل ارتباط جمعی»، نام برد.

مسجدجامعی: حق دسترسی به اطلاعات از مصادیق حقوق شهروندی است


به گزارش خبرنگار ایرنا ˈاحمد مسجد جامعیˈ روز شنبه با حضور در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) افزود: امیدوارم ایرنا جایگاه اصلی خود را که احیای بخشی از حقوق شهروندی است؛ کسب کند.

وی اضافه کرد: کلمه ˈشهرˈ در نسخه پیش نویس حقوق شهروندی تنها به معنای شهر نیست و روستاییان را هم در بر می گیرد و این بدان معنا است که روستاییان نیز از این حقوق بهره مند می شوند.

مسجد جامعی حق دسترسی به اطلاعات را یکی از مصادیق حقوق شهروندی دانست و افزود: دسترسی آسان، ارزان و فراگیر به اطلاعات، به حوزه ایرنا مربوط می شود و این سازمان به عنوان یک محور خبری باید شرایط این دسترسی را فراهم و همچنین فضایی ایجاد کند که همه خبرگزاری ها در این روند حضور داشته باشند.

رییس شورای اسلامی شهر تهران مسوولیت دولت برای رعایت حقوق شهروندی را مثبت ارزیابی کرد و گفت: در اواخر دوره رییس پیشین قوه قضاییه چنین کاری انجام شد و در دستور شورای شهر هم بخشی از آن مطرح است و دولت بیشترین جایگاه را از نظر حقوق و تکالیفی که شهروندان دارند، می تواند داشته باشد.

وی اظهار کرد: قانون اساسی در مواد مختلف بحث از برابری، کرامت انسانی و آزادی می کند و آزادی را همطراز با تمامیت ارضی می شمارد و این دلالت بر آن دارد که در حوزه حقوق شهروندی مسوول هستیم. 

تأمین حقوق همه اقوام اولویت دولت است

نخستین گفت‌و‌گوی مطبوعاتی استاندار سیستان و بلوچستان با «اعتماد»

انتصاب مردی که زمانی فرماندار پایتخت بوده به عنوان استاندار سیستان و بلوچستان را می‌توان پاسخ رییس‌جمهور به مردمانی دانست که بیشترین رای در انتخابات ۲۴ خرداد را به «حسن روحانی» دادند. «علی اوسط هاشمی» در حالی اینک باید سکان اداره پهناور‌ترین استان ایران زمین را بر عهده بگیرد که دولت گزارش ۱۰۰ روزه خود را برای ارائه به مردم آماده کرده است ولی سیستان و بلوچستان تا سپری شدن صد و هفتمین روز از زمان تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری دکتر «حسن روحانی» استاندار نداشته است. اهمیت انتخاب یک تحصیلکرده ۵۴ ساله علوم سیاسی که خود اهل استان «کرمانشاه» است برای استان سیستان و بلوچستان از آن رو است که نگاه مردم به چگونگی عملکرد روحانی و برنامه «تدبیر و امید» را برای قومیت‌ها و اقلیت‌های مذهبی ترسیم می‌کند. سیستان و بلوچستان که با ۷۳/۳ درصد آرا، «حسن روحانی» را در انتخابات برگزیده بود جایگاه اول رای به رییس‌جمهور را به خود اختصاص داده است، جایی که مدت‌هاست از نگاه تبعیض‌آمیز به دلیل مسائل قومیتی و مذهبی در رنج است. گرچه هنوز استاندار کردستان به‌عنوان دومین استانی که بالا‌ترین رای را به روحانی داده تعیین نشده تا بتوان تحلیلی از شیوه برخورد رییس‌جمهور با استان‌های دارای ویژگی قومیتی ارائه کرد اما به نظر می‌ر‌سد انتخاب این مرد بلندقد اهل غرب ایران برای اداره سرزمین‌های شرقی فصلی جدید رقم بزند. فرماندار پایتخت در دوره ریاست‌جمهوری «سیدمحمدخاتمی» در آستانه مراسم معارفه خود می‌گوید: طوری عمل خواهم کرد که بنده را هم سیستانی و بلوچستانی‌ها فرزند خود بدانند. اوسط هاشمی قرار است چهارشنبه ششم آذرماه رسما کار خود را در زاهدان آغاز کند. او تاکید می‌کند: مهم‌ترین دغدغه من این است که فرصت اندکی برای تدوین بودجه ۹۳ پیش‌رو است و من باید بتوانم به سرعت یارگیری کرده و چشم‌انداز خوبی برای این خطه طراحی و ارائه کنم. 

دولت آقای روحانی از شما برای سپردن مسٶولیت استانی که مسائل پیچیده‌یی دارد چه خواسته و چه انتظاری داشته است. مسائلی از جمله دردسرهای امنیتی، مشکلات مرزی، اختلاف‌های قومیتی و همین طور اختلاف‌هایی درباره عقاید مذهبی. 

اهمیت استان سیستان و بلوچستان به عنوان پهناور‌ترین استان ایران با ۱۱ درصد مساحت کل کشور که مرزهای آبی و خاکی با سه کشور منطقه را دارد برکسی پوشیده نیست. برای منطقه‌یی که بالا‌ترین رای را به رییس‌جمهور داده است آن هم با فقر، محرومیت، وجود نگاه‌های ناحق، چون به هر حال عده‌یی بسیار اندک و جریانی تازه متولد شده را نمی‌توان به کل منطقه تسری داد آن هم درباره مردمانی که خود را از اصیل‌ترین اقوام ایرانی می‌دانند. با این نگاه اگر بخواهم بگویم دولت یازدهم چه انتظاری دارد این است که دولت می‌خواهد حفظ حضور مسوولانه و اثربخش مردم در منطقه خودشان را شاهد باشد. در واقع چنان کند که هرشهروندی با هر امکانی و از هرطریقی و با هر برنامه‌یی موجبات دلگرمی و نقش‌آفرینی بیشتر در این خطه را فراهم کند. دولت، سیستان و بلوچستان را مهم‌ترین بندرگاه آینده ایران می‌داند. این در حالی است که الان بسیاری از مردم صاحب فکر، دارای ایده و کارآفرین به همراه بخش عمده‌یی از نیروی کار استان به ترک دیار می‌اندیشند. 

 

خب یکی از مهم‌ترین وعده‌هایی که آقای روحانی به مردم داده است ترمیم و احیای سرمایه‌های اجتماعی است. چیزی به‌نام «اعتماد». در سیستان و بلوچستان می‌توانیم به وضوح ببینیم که سرمایه اجتماعی «اعتماد» نیازمند ترمیم است. شما چگونه می‌خواهید «اعتماد» را به مردم برگردانید؟ 

 «تامین حقوق همه اقوام» و «ممانعت از هرگونه رفتار تبعیض‌آمیز» می‌تواند ضامن حضور مردم در صحنه باشد. ما نمی‌توانیم مردم را و شهروندان هر منطقه‌یی را تقسیم کنیم و امتیاز بدهیم. تاریخ گواه است که ایران زمین جایی کثیرالاقوام بوده در حالی که از زیست مسالمت‌آمیز برخوردار بوده است. صیانت از این سابقه تاریخی وظیفه ما است. ما همچنین نباید در حوزه تصمیم‌گیری‌های مردم دخالت کنیم. در کنار این موارد باید مسائل اجتماعی را جدی‌تر بگیریم. من آنچه خودم در این مدت یافته‌ام این است که با رویکردی اجتماعی می‌توانیم به امنیت پایدار‌تر برسیم. مردم وقتی احساس کنند انسانیتشان و شخصیتشان مورد پذیرش است دیگر به سراغ انشقاق نمی‌روند. هرکس هم دنیال این باشد که از مباحث قومی و مباحث مذهبی در سطح منطقه سوئ استفاده کند و در راستای منافع خود برای آنکه چندصباحی بیشتر در قدرت بماند از دید ما موقعیتی در بین مردم ندارد و مدیران نیز چنین نگاهی باید داشته باشند. با این توضیح مهم‌ترین وظیفه ما در اداره مسائل استان سیستان و بلوچستان پالایش در این زمینه است. 

یکی از مهم‌ترین مسائل مناطق مرزی به ویژه در سیستان و بلوچستان محرومیت‌ها و توسعه‌نیافتگی‌هاست. گویا شما تاکید کرده‌اید که توسعه اقتصادی برنامه محوریتان برای بهبود شرایط در سیستان و بلوچستان است. توسعه اقتصادی مفهوم بسیار مهم و مثبتی است. اما در عمل چگونه در این استان محقق می‌شود؟ 

بگذارید اول توضیحی بدهم که من صرفا توسعه اقتصادی سیستان و بلوچستان مد نظرم نیست بلکه توسعه همه‌جانبه این خطه مدنظرم هست. توسعه انسانی بسیار اهمیت دارد چرا که تا توسعه انسانی نداشته باشیم و تا قبول نکنیم که کار جمعی می‌تواند پایه‌گذار بهترین تحولات و بهترین تغییرات باشد به واقع به کجا سوق پیدا خواهیم کرد؟ هنوز نمی‌خواهیم باور کنیم که شرط کار جمعی مدارا و تحمل است. بدون انعطاف کار جمعی پیش نمی‌رود. همین دسته‌بندی‌ها خرده بهانه‌ها را پیش رو قرار می‌دهد و همین نوع نگاه سبب می‌شود که ما با منافعمان فاصله بگیریم. باید به یک مرحله از رفتارهای انسانی صحیح خود را برسانیم تا بتوانیم پیش برویم. لذا توسعه انسانی و فرهنگی و همچنین توسعه اجتماعی مد نظر من است. این مولفه‌ها کمک می‌کنند تا نقش آفرینی افزایش یابد. بدون توسعه انسانی و توسعه اجتماعی نمی‌توان انتظار داشت مدیران ساکن نداشته باشیم. البته این مردم هستند که باید از مدیر خود بخواهند حرکت کند و این مردم هستند که مدیران را به حرکت و تکاپو وامی دارند. با این حال توسعه همه‌جانبه مدنظر من هست ولی توسعه اقتصادی هم شرط زیست مناسب و برخوردار از رفاه و تسهیلات زندگی است. وجود یک هزار کیلومتر بین شمال و جنوب استان نباید عامل گسست بین مردم شود. 

شما عملاً بیش از ۱۰۰ روز از برنامه دولت عقب هستید. چگونه می‌خواهید این عقب افتادگی را جبران کنید؟ 

باید این خلأ را با افزایش زمینه‌های توسعه اقتصادی و کارآفرینی پر کنیم. یک هزار و ۵۰۰ کیلومتر فاصله تا مرکز کشور و یک هزار کیلومتر فاصله بین شمال تا جنوب این استان دو خطر عمده محسوب می‌شود و خطرآفرین است. ما نباید بگذاریم بین مردم فاصله بیفتد. باید کاری کنیم که مردم منافعشان با جغرافیایشان گره بخورد و این مهم‌ترین گام نرم برای برقراری امنیت است. 

شما بعد از گذشت ۱۰۷ روز از زمان تنفیذ حکم رییس‌جمهور منصوب شدید. الان برای جبران این روز‌ها چه برنامه‌یی دارید و برای اجرایی کردن ۱۰۰ روز دولت در استان سیستان و بلوچستان چه خواهید کرد؟ 

کمتر از یکماه به تدوین بودجه ۹۳ در مجلس زمان داریم. باید به درستی یارگیری کنم و بتوانم با جلب حمایت وزرای دولت یازدهم و شرکت‌های دولتی چنان کنیم که رابطه‌یی موثر ایجاد شود. به این معنا که برای توسعه سیستان و بلوچستان هر وزارتخانه و هر شرکت دولتی یک پروژه را تعریف کرده و مسوولیت اجرایش را بر عهده بگیرد.